امروز: شنبه، 3 آذر 1403
08/28 1392

- سياست گذاران اقتصادي همواره در پي كشف مدل هاي موفق براي  اقتصاد بوده و براي اين كار از كشور هاي موفق الگو مي گيرند. در صدر آن ها چين، در ميان كشور هاي در حال توسعه و در حال ظهور از رشد اقتصادي بالايي برخوردار بوده ودر دهه هاي اخير با ثبت ركوردي جديد راه و روشي موفق براي ديگر كشورها ترسيم كرده است. در حالي كه اقتصاد هاي پيشرفته به طور متوسط عملكرد بسيار بدتري داشته اند، اما در اين ميان چند استثنا قابل توجه مانند آلمان و سوئد خودنمايي مي كنند.
به گزارش ایران و جهان به نقل از پروجكت سينديكيت، با نگاهي دقيق تر متوجه می شوید كه امكان تقليد از مدل هاي رشد اين كشورها در هر نقطه ای وجود ندارد چراکه آن ها به مازاد خارجي كلان براي تحريك بخش قابل تجارت و سایر اجزاي اقتصاد تكيه دارند. متوسط مازاد سوئد در دهه گذشته بيشتر از رقم بزرگ 7درصد از توليد ناخالص داخلي بوده و آلمان نيز به طور متوسط در دوره مشابه به رقم 6درصد نزديك شده است.
چین
مازاد خارجي كلان چين – بيشتر از 10درصد از توليد ناخالص داخلي در سال 2007 – در سال هاي اخير به طور قابل توجهي كم شده است و اين در حالي است كه عدم توازن تجاري به حدود 2.5درصد از توليد ناخالص داخلي كاهش يافته است. با افت مازاد، نرخ رشد اقتصادي در واقع تقريبا نقطه به نقطه بوده است. جهت كسب اطمينان، رشد ساليانه چين نسبتا در رقمي بيشتر از 7درصد بالا مانده اما رشد در اين سطح منعكس كننده يك افزايش بي سابقه و ناپايدار در سرمايه گذاري داخلي تا نزديك به 50درصد از توليد ناخالص داخلي است. به اين ترتيب با بازگشت بازدهي سرمايه گذاري به سطوح نرمال، رشد اقتصادي نيز بيشتر نزول خواهد يافت.
واضح است كه همه كشور ها مي توانند در همين مدت مشابه مازاد هاي تجاري خود را حفظ كنند. در حقيقت، عملكرد رشد عالي اقتصاد هاي موفق با عدم رقابت و تقليد ديگر كشور ها از آن ها ميسر شده است.
آلمان
اما در اواخر دهه 1990 آلمان مسلمان اقتصادي بيمار در قاره اروپا به شمار مي رفت. آنچه موجب بازگشت به وضعيت اقتصادي موفق گذشته در اين كشور شد، آزاد سازي بازار كار و مهار هزينه هاي عمومي بود.
در حقيقت با اعمال برخي اصلاحات، بازار كار ديگر اساسا قابل انعطاف تر از اقتصادهاي اروپايي به نظر نمي رسد. يك تفاوت بزرگ به هر حال بازگشت به قبل در توازن خارجي آلمان، با كسري هاي بودجه موزون در دهه 1990 و رسيدن به يك مازاد پايدار در سال هاي اخير بوده و اين نير مرهون فعاليت شركاي تجاري آن در منطقه يورو و اخيرا بقيه كشور هاي جهان است. اقتصاد آلمان رايگان بر روي تقاضاي جهاني سوار است.
ديگر كشورها نيز بدون تكيه بر مازاد هاي خارجي در دهه هاي اخير به سرعت رشد كرده اند اما بيشتر آن ها از نوعي سندروم مخالف رنج مي برند: تكيه بيش از حد بر روي جريان هاي ورود سرمايه به داخل كشور كه به علت اعتبار داخلي و مصرف ترغيب كننده رشدي موقتي را موجب مي شوند اما اقتصادهاي گيرنده نسبت به آن دست از واكنش هاي احساسي بازار هاي مالي و پرواز ناگهاني سرمايه آسيب پذير هستند كه اخيرا با پيش بيني سياست پولي انقباضي در ايالات متحده رخ داد.
هند
هند تا همين اواخر اقتصادي بسيار موفق به شمار مي رفت. رشد هند در دهه گذشته وظايف فراواني را با انبساط سياست هاي اقتصاد كلان و وخامت حساب جاري بر روي دوش اقتصاد اين كشور گذاشت كه شاهد كسري بيش از 5 درصد از توليد ناخالص داخلي در سال 2012 و رسيدنبه مازاد تجاري در اوايل دهه 2000 بود.
ترکیه
تركيه نيز كه اخيرا ستاره بختش افول كرده، بر روي كسري هاي حساب جاري بزرگ ساليانه تكيه مي كرد كه در سال 2011 به 10درصد از توليد ناخالص داخلي رسيد.
در مناطق ديگر، اقتصادهاي كوچكي كه قبلا سوسياليستي بودند نظير ارمنستان، بلاروس، مولداوي، گرجستان و كوزووو از اوایل دهه 2000 تاكنون از رشد بسيار سريعي برخوردار بوده اند، اما با نگاهي به متوسط كسري حساب جاري آن ها در فاصله بين سال هاي 2000 تا 2013 به روشني در مي يابيم كه با توجه به طيف گسترده آن ها از رقم پايين 5.5درصد از توليد ناخالص داخلي در ليتواني گرفته تا رقم بالاي 13.4درصد در کوزووو، اين ها كشورهايي نيستند كه بتوان باآن ها رقابت كرد.
آفریقا
داستان در آفريقا نيز به همين شكل است. اقتصادهاي به سرعت در حال رشد در اين قاره آن هايي بوده اند كه علاقه و توان گذشتن از شكاف هاي خارجي از سال 2000 تا 2013 را داشته اند: 26درصد از توليد ناخالص داخلي به طور متوسط در ليبريا، 17درصد در موزامبيك، 14درصد در چاد، 11درصد در سيرا لئون و 7درصد در غنا. حساب جاري رواندا مدام رو به وخامت رفته و در حال حاضر كسري آن از 10درصد از توليد ناخالص داخلي بيشتر است.
توازن هاي ميان حساب جاري كشور هاي جهان بايد در نهايت به صفر برسد. در دنيايي ايده آل، مازاد هاي كشور هاي فعال در مسير رشد صادرات با كمال ميل همسان با كسري هاي كشور هايي خواهد بود كه در زمينه رشد بدهي از ديگران پيش افتاده اند. در دنياي واقعي، هيچ مكانيسمي براي تضمين چنين تعادل و آرامشي به طور مداوم وجود نداشته و سياست هاي اقتصادي كشورها مي توانند اغلب متقابلا ناسازگار باشند.
قهرمانان واقعي اقتصاد جهاني كشور هايي هستند كه ضمن برخورداري از ناهماهنگي هاي خارجي كوچك نسبتا خوب عمل كرده اند. كشور هايي نظير اتريش، كانادا، فيليپين، لسوتو و اوروگوئه نمي توانند خود را با قهرمانان رشد جهاني هماهنگ كنند زيرا آن ها به حفظ يا تقليد بيش از حد يك مدل اقتصادي مركانتيليستي يا طرفدار سياست موازنه اقتصادي روي نمي آورند. اقتصادهاي آن ها قابل توجه نبوده و چندان چشمگير و جالب نيستند اما بدون آن ها امكان مديريت اقتصاد جهاني مانند گذشته وجود نخواهد داشت.

.

ارسال نظر

نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد امنیتی: *
عکس خوانده نمی‌شود