نکاتی درباره تقاضای بیمه و نقش فرهنگ بیمه در افزایش آن18 بهمن 1398, 20:16. |
گروه سايبان - پرويز خسروشاهي قائم مقام بيمه مركزي در كانال تلگرامي اش نوشت؛ حدود 45 درصد حق بیمه تولیدی جهان، حق بیمه مربوط به ریسکهای بیمهای نیست بلکه مربوط به جذب پساندازهای متعارف مردم از کانال شرکتهای بیمه است. بر این اساس فقط حدود 55 درصد حق بیمه تولیدی جهان، مربوط به ریسکهای بیمهای است. بنابراین ضریب نفوذ بیمه مربوط به ریسکهای بیمهای در سطح جهانی 3.4 درصد است نه 6.1 درصد. به همین ترتیب در ایران هم حدود 11 درصد حق بیمه تولیدی، حق بیمه مربوط به ریسکهای بیمهای کشور نیست بلکه مربوط به جذب پساندازهای عادی جامعه از کانال شرکتهای بیمه است. بنابراین ضریب نفوذ پوشش ریسکهای بیمهای در ایران که قابل مقایسه با ضریب نفوذ بیمه 3.4 درصدی دنیاست 2.1 درصد است. البته این نسبتها هم میزان نفوذ واقعی و دقیق بیمه در دنیا و ایران را نشان نمیدهند چرا که بخش بزرگی از ریسکهای بیمهای جامعه در ایران و جهان در قالب بیمههای اجتماعی و یا توسعهای تحت پوشش قرار میگیرد که آمار آنها در رقم ضریب نفوذ بیمههای بازرگانی لحاظ نمیشود. تعیین محدوده فعالیت بیمهها از جهت اجتماعی، توسعهای و بازرگانی به شدت متاثر از ساختار اقتصادی و اجتماعی و قوانین کشورها بوده و لذا بیش از آنکه ماهوی باشد قراردادی است. بنابراین محاسبه ضریب نفوذ بیمه واقعی کشورها جهت مقایسه میزان واقعی پوشش ریسک در میان آنها هر چند ممکن ولی بسیار پرهزینه است به همین دلیل مطالعهای که چنین آمار مقایسهای را ارائه دهد به قرار اطلاع انجام نشده است. اما اجمالا از آنجا که به نظر میرسد بسیاری از کشورها در تعیین محدوده فعالیت بیمههای اجتماعی و توسعهای و بیمههای بازرگانی شبیه هم عمل میکنند میتوان آمار منشتر شده در نشریه سیگما برای بیمههای بازرگانی را مبنای قابل اتکائی برای مقایسه ضریب نفوذ بیمهدر حوزهفعالیت بیمههای بازرگانی دانست. تقاضا برای بیمه بطور کلی تابع چهار عامل است: الف) ساختار ترجیحات متقاضی بالقوه بیمه میان بیمه و سایر محصولات مورد نیاز وی (یعنی متقاضی بالقوه بیمه در انتخاب میان بیمه و سایر محصولات مورد نیازش، کدام را بر دیگری ترجیح میدهد). ب) قیمت محصولات جانشین بیمه (مثل هزینههای حذف و یا کاهش احتمال وقوع حوادث زیانآور بر جان و مال متقاضی بالقوه بیمه، هزینههای فرصت پسانداز کردن از طرقی غیر از بیمه). ج) قیمت بیمه(حق بیمه) و قیمت محصولات مکمل بیمه (مثل قیمت اتومبیل، قیمت خانه، قیمت سلامتی جانی و ... ). د) درآمد واقعی متقاضی بالقوه بیمه. توسعه فرهنگ بیمه در زمینه مؤلفههای سوم و چهارم طبعاً مأموریتی ندارد اما از طریق مؤلفههای اول و دوم یعنی ساختار ترجیحات متقاضیان بالقوه بیمه و هزینه محصولات جانشین بیمه، میتواند بر افزایش تقاضای بیمه تأثیر بگذارد. در حوزه ساختار ترجیحات متقاضیان بالقوه بیمه، توسعه فرهنگ بیمه اگر بخواهد در جذب مردم بسوی بیمه موفق عمل کند بایستی بتواند بخش بیشتری از مردم را قانع کند که در دو راهی انتخاب میان بیمه و سایر محصولات مورد نیازشان، بیمه را برگزینند. اما توسعه فرهنگ بیمه در تحقق این خواسته خود با موانع جدی روبروست. یکی از این موانع آن است که در سطوح درآمدی پائین مردم بخش عمدهای از درآمد خود را صرف خرید کالاها و خدمات اساسی و ضروری میکنند و هر قدر هم که درباره مزایای بیمه آگاهی داشته باشند باز هم یک نیاز ضروری و روزمره را بر یک نیاز احتمالی چون بیمه ترجیح میدهند. بهعبارت دیگر چون برای افراد ریسکگریز، کشش درآمدی تقاضای بیمه بالاست بنابراین افزایش تقاضای بیمه با افزایش درآمدها قابل تحقق است و از توسعه فرهنگ بیمه از این جهت کار چندانی ساخته نیست. اما با افزایش درآمدها مشکل دیگری بروز میکند و مانع جدیدی برای موفقیت پروژههای توسعه فرهنگ بیمه خلق میشود. با افزایش درآمد و ثروت، ریسکپذیری افراد افزایش مییابد و با افزایش ریسکپذیری افراد ترجیحات آنان نسبت به بیمه تغییر یافته و گرایش به بیمه نزد آنان کاهش پیدا میکند. مضاف بر این، نفوذ نسبتاً بالای پوششهای تأمین اجتماعی در میان اقشار گوناگون جامعه بعنوان جانشینی برای بیمههای بازرگانی عمل کرده و کار را برای توسعه فرهنگ بیمه در بخش بازرگانی دشوارتر میسازد. اما درآمد پایین و ریسکپذیری بالا و همچنین نفوذ بالای پوششهای تأمین اجتماعی که هر سه مانع جدی برای افزایش نفوذ بیمه در بخشهایی از جامعه هستند در طبقات متوسط جامعه برای توسعه فرهنگ بیمه چندان مشکلآفرین نیستند از سوی دیگر سطح تحصیلات و مطالعه و ارتباط با رسانهها نیز در این قشر از جامعه نسبتا بالاست و پروژههای توسعه فرهنگ بیمه میتواند با سهولت و موفقیت بیشتری در میان آنان پیش برود. تهدید اصلی برای موفقیت توسعه فرهنگ بیمه در میان اقشار متوسط جامعه کیفیت ارائه خدمات بیمهای است. به عبارت دیگر اگر پروژههای آگاهسازی و آشناسازی طبقات متوسط جامعه با مزایای بیمه با افزایش کیفیت خدمات بیمهای همراه نباشد این پروژهها در میان قشر متوسط جامعه نیز راه به جایی نخواهد برد و در صورت موفقیت هم، این موفقیت توجیه اقتصادی نخواهد داشت. پروژههای توسعه فرهنگ بیمه اگر با مدنظر قرار دادن این موانع و الزامات طراحی شود در رساندن ضریب نفود بیمه (بیمه به مفهوم پوشش ریسکهای بیمهای که شامل بیمههای غیرزندگی و بیمههای مربوط به ریسک فوت میباشد) از 2.1 درصد فعلی به 3.4 درصد جهانی آن میتواند نقش مؤثری ایفا نموده و موفق عمل کند. در حوزه هزینه محصولات جانشین بیمه، توسعه فرهنگ بیمه باید بتواند اولا بخش بیشتری از مردم را قانع کند که اگر مدیریت ریسک زیانهایی که در معرض آن هستند را به بیمهها بسپارند هزینه مدیریت ریسکهای مبتلابه خود را کاهش خواهند داد و ثانیاً کسانی را که پساندازهای خود را از طرق دیگر وارد انواع بازارهای سرمایهگذاری میکنند به این باور برساند که اگر پساندازهای خویش را به شرکتهای بیمه بسپارند مزایا و بازدهی خالص بیشتری نصیب آنان خواهد شد. تلاش و فرهنگسازی بیمه در این حوزه بر خلاف حوزه اول، برای همه اقشار و طبقات اجتماعی بخصوص طبقات درآمدی پایین و دارندگان پساندازهای خرد کاربرد دارد. در ارتباط با موضوع مدیریت ریسکمتقاضیان بالقوه بیمه، اگر از برخی محدودیتها و موانع قانونی بگذریم به نظر میرسد پیشنیاز و مکمل موفقیت پروژههای توسعه فرهنگ بیمه انجام برخی اصلاحات در درون صنعت بیمه است. فرآیندهای بیمهگری بایستی بگونهای اصلاح گردد که بیمهگذاران و بیمهشدگان احساس کنند که بیمهگر در طول دوره قرارداد بیمه، بصورت پیوسته همراه و مشاور آنهاست تا آنانرا در حذف و یا کاهش احتمال وقوع حوادث زیانآور و یا کاهش هزینههای آن اقدامات، کمک کند. وظیفه پروژههای توسعه فرهنگ بیمه در این میان آگاهسازی و آشناسازی متقاضیان بالقوه بیمه با مزایا و منافع واسپاری مدیریت ریسکهایشان به شرکتهای بیمه خواهد بود که به تبع آن در افزایش ضریب نفوذ بیمههای غیرزندگی از این جهت نیز نقشآفرین خواهد بود. در ارتباط با موضوع هدایت پساندازهای مردم به سمت بیمهها، اگر از موضوع تورم و برخی محدودیتها و موانع قانونی بگذریم به نظر میرسد پیشنیاز و مکمل موفقیت پروژههای توسعه فرهنگ بیمه آن است که فرآیندهای بیمهگری بگونهای اصلاح گردد که اولاً سهولت و اطمینان از دسترسی مردم به پساندازهایشان در نزد بیمهها افزایش یابد، ثانیاً هزینههای تبدیل پساندازهای مردم در نزد بیمهها به سایر گزینهها کاهش یابد، ثالثاً امکان مشاهده بهروز، آنلاین و شبانهروزی بیمهگذاران به پرتفوی سرمایهگذاری پساندازهایشان نزد بیمهها فراهم گردد و رابعاً بیمهها پساندازهای حاصل از بیمههای زندگی را بگونهای سرمایهگذاری کنند که خالص بازدهی مستقیم و غیرمستقیم حاصله برای بیمهگذاران بیشتر از سایر گزینههای سرمایهگذاری باشد. با تحقق این شرایط پروژههای توسعه فرهنگ بیمه خواهد توانست موفق شود و با توجیه اقتصادی نیز همراه خواهد بود و خواهد توانست نقش تعیینکنندهای در افزایش ضریب نفوذ بیمههای زندگی بازی کند. بازگشت | |