فوتبال پديده اي عامه پسند25 شهریور 1392, 18:47. |
مبینا بنی اسدی: توجه گفتمان مطالعات فرهنگي به پديدههاي عامه پسند و نقد ديدگاههاي نخبه گرايانه نسبت به اين پديدهها منجر شده تا فوتبال نيز از ديد متفكران اين حوزه دور نماند. درواقع فوتبال از منظر مطالعات فرهنگی یک پدیده عامه پسند است و از همين رو بايد وی�?گی های اين امر عامه پسند را شناخت و از نگاه نخبه گرایانه در تحليل نحوه كنش علاقمندان و تماشاگران فوتبال فاصله گرفت. عده اي درشان خود نمي دانند كه فوتبال تماشا كنند و فرهنگ آنهايي را كه زمان خود را به تماشاي فوتبال اختصاص ميدهند با نگاهي نخبه گرايانه تحقير ميكنند اما مطالعات فرهنگي چنين نگاهي به فوتبال ندارد و آن را از اين منظر كه داراي معانی و دلالتهای فرهنگی است مورد مطالعه قرار ميدهد. از طرفي ورزش در عصر حاضر بر خلاف ورزش در دوره سنتي علاوه بر تعداد بازيكنان محدود در ميدان، ميليونها تماشاگر و مخاطب در بيرون از زمين بازي دارد و ديگر همانند دوره سنتي مخاطب محدود به فضا و مكان خاصي براي دنبال كردن رقابت مورد نظر خود نيست و خارج از آن محدوديتها ميتواند رويدادهاي ورزشي را پي گيري كند. بري ريچاردز كه متون نوشته شده توسط وي در ميان ديگر متون مطالعات فرهنگي جايگاه وي�?هاي دارد در كتاب «روانكاوي فرهنگ عامه» بخشي را تحت عنوان «شكوه اين بازي» به بررسي فوتبال از منظر روانكاوي اختصاص داده و معتقد است شور و شوق براي فوتبال را بايد از دو منظر هواداري و اشكالي از آن كه دلبستگي متعصابه محلي و ملي را شامل ميشود و همچنين از منظر عامهپسندي و جايگاه فرهنگي ممتازي كه دارد مورد بررسي قرار داد. او معتقد است تمايز اين دو بعد را ميتوان از منظر اميدهايي كه تماشاچيان هم دارند مشخص كرد؛ اول اميد به برنده شدن يكي از دو تيم و ديگر اميد به تماشاي بازي ماهرانه و هيجان آور. از منظر ريچاردز كه مسئله فرهنگ عامه را با توجه به نمونههایی از زندگی روزمره مورد مطالعه قرار میدهد، از آنجايي كه پخش مسابقات فوتبال از تلويزيون براي محبوبيت و تامين منابع مالي اين ورزش اهميت فزون تري يافته تا حضور در ورزشگاه، توازن اين دوشيوه و اين دو نوع از اميد به هم خورده و ديگر كمتر احتمال دارد كه تماشاگر تلويزيون سرسختانه هوادار يك تيم در برابر يك تيم ديگر باشد و درواقع جانبداري او بيشتر بر اساس كيفيت بازي يك تيم است. از سويي ديگر طرفداري تعصب آميز در فوتبال را نيز نمي توان به سادگي مورد بررسي قرار داد. پيوند محكمي كه بين هر دو بعد جذابيت فوتبال وجود دارد نشان ميدهد كه طرفداري تعصب آميز در اين ورزش موضوعي پيچيده است. از يك طرف فوتبال وسيله اي است براي ابراز برخي از نيرومندترين هويتهاي تعصب آميز و از سوي ديگر اين ورزش جذابيتي دارد كه بخش بزرگي از آن از آنجا ناشي ميشود كه فوتبال تقليدي از جامعه است و هم هويتي با تيم محبوب و هم هويتي با جامعه آنگونه كه در كل مسابقه و زمينه آن مسابقه بازنمود مييابد هر دو تا حدي بر آرماني سازي مبتني هستند. اما نسبت فوتبال و ه�?موني نيز مورد توجه اهالي مطالعات فرهنگي قرار گرفته است . فوتبال از منظر مطالعات فرهنگي محلي است براي بازتولید ه�?مونی فرهنگی و محلي براي زورآزمایی گفتمانی است. فوتبال محلی است که در آن گفتمانهای مختلف خودشان را بازنمایی میکنند و گاهی اوقات ممکن است این زورآزمایی با سکوت همراه باشد و گاهی هم با نمادها و نشانههای مختلف. اصولاً هیچ نشانهای در فوتبال معنای ذاتی و فیکس ندارد و معانی در لحظه مصرف فوتبال اتفاق میافتند و دلالتها و معانی حرکتهایی که اهالی فوتبال انجام میدهند بسته به اينكه از چه منظري اين ورزش را مورد مطالعه قرار داده ايم متفاوت خواهد بود. در كشور ما نيز فوتبال برایند بسیاری از تحولات جامعه است و همانند ویترین بسیاری از وی�?گیهای مدرنیته ایرانی را با تمامي كميها و کاستیهايش نشان میدهد. شايد بهتر است به اين ورزش علاوه بر رويكردهاي جامعه شناسانه از رويكرد مطالعات فرهنگي نيز نگاه كنيم و فوتبال را به عنوان یک امر عامهپسند نيز مورد بررسي قرار دهيم. فوتبال ايران نگاه مطالعات فرهنگي را كم دارد و بايد بازنماييهاي صورت گرفته از اين ورزش از رويكرد مطالعات فرهنگي نيز بررسي شود. بازگشت | |