انتظارات تورمی در سالهای اخیر به یکی از پایههای اصلی تصمیمگیری و سیاستگذاری در بانکهای مرکزی دنیا مبدل شده است. اثر انتظارات تورمی به گونهای است که گاه عدم توجه به آن از سوی سیاستگذار بیاثری و عدم دستیابی به نتایج مورد نظر در اجرای سیاستها را به دنبال دارد و حتی گاه اجرای برخی سیاستها بدون توجه به انتظارات با اثرات معکوس همراه است.
ولی الله سیف؛ رئیس کل اسبق بانک مرکزی در یادداشتی به تشریح مفهوم انتظارات تورمی و اثرات آن در اقتصاد پرداخته و در قالب پاسخ به ۵ پرسش اساسی ابعاد مختلف انتظارات تورمی و اثرات آن در اقتصاد را واکاوی کرده است.
۱) انتظارات تورمی چگونه شکل میگیرد و چه نقشی در ایجاد یا برهم زدن ثبات اقتصادی کشور دارد؟
انتظارات تورمی به باورها و پیش بینیهای مصرف کنندگان، مشاغل و سرمایه گذاران در مورد نرخ تورم آتی اشاره دارد. این انتظارات بر اساس عوامل مختلفی شکل میگیرد، از جمله:
شرایط بازار: عوامل عرضه و تقاضا در اقتصاد میتوانند انتظارات تورمی را تحت تاثیر قرار دهند.
سیاستهای بانک مرکزی: اقدامات و اطلاعیههای بانکهای مرکزی میتواند انتظارات تورمی را تحت تاثیر قرار دهد. اگر بانک مرکزی نشان داده باشد که قادر به حفظ تورم در سطوح پایین است میتواند با اطلاع رسانیهای مناسب به تثبیت انتظارات تورمی کمک کند.
شاخصهای اقتصادی: دادههای اقتصادی مانند اشتغال، تولید ناخالص داخلی وعرضه پول میتوانند بر انتظارات تورمی تأثیر بگذارند.
تورم گذشته: مردم اغلب انتظارات خود از تورم آینده را بر اساس تجربه از نرخهای تورم گذشته استوار میکنند.
انتظارات تورمی میتواند از طرق زیر در ایجاد یا برهم زدن ثبات اقتصادی مؤثر واقع شود:
تصمیمات سرمایه گذاری: انتظارات تورمی میتواند بر تصمیمات سرمایه گذاری تأثیربگذارد، زیرا سرمایه گذاران به دنبال محافظت از بازده خود در برابر تأثیر تورم هستند.
اثربخشی سیاست پولی: انتظارات تورمی میتواند بر اثربخشی سیاست پولی تأثیربگذارد، زیرا بانکهای مرکزی به دنبال مدیریت انتظارات تورمی برای حفظ ثبات اقتصادی هستند.
تعیین دستمزد و قیمت کالاها: انتظارات تورمی میتواند بر رفتار تعیین قیمت و دستمزد تأثیر بگذارد، زیرا مشاغل و کارگران قیمتها و دستمزدهای خود را بر اساس انتظارات خود از تورم آینده تنظیم میکنند.
به طور خلاصه، انتظارات تورمی عامل مهمی در شکلدهی به نتایج اقتصادی هستند و میتوانند نقش مهمی در ایجاد یا بر هم زدن ثبات اقتصادی داشته باشند.
۲) شکلگیری انتظارات با اضطراب و دلهره در جامعه چه نسبتی دارد؟
شکلگیری انتظارات، بهویژه آنهایی که مربوط به پیامدهای منفی یا عدم اطمینان است، میتواند از چند طریق به اضطراب و ترس در جامعه کمک کند:
اطلاعات منفی: اطلاعات منفی، مانند اخبار مربوط به رکود اقتصادی، بی ثباتی سیاسی یا بحرانهای بهداشت عمومی میتواند انتظارات مردم را تحت تأثیر قرار دهد و به احساس اضطراب وترس کمک کند.
تأثیر وسائل ارتباط جمعی: انتظارات افراد میتواند تحت تأثیر عقاید و باورهای دیگران باشد، به ویژه در عصر فراگیری رسانههای اجتماعی و اخبار آنلاین. این میتواند چرخهای از اضطراب و ترس را با گسترش انتظارات منفی در سراسر جامعه ایجاد کند.
عدم اطمینان: وقتی افراد در مورد آینده نامطمئن هستند، ممکن است مضطرب یا نگران شوند، به ویژه اگر نتایج منفی را پیش بینی کنند. در چنین شرایطی اگر اطلاعات قابل اعتماد و یا مرجعی برای اطلاع رسانی وجود نداشته باشد، میتواند منجر به تشدید شرایط شود.
تجربیات شخصی: تجربیات شخصی افراد، مانند آسیبهای گذشته یا رویدادهای منفی، میتواند انتظارات افراد را شکل دهد و باعث افزایش اضطراب و ترس شود.
در نهایت، انتظارات میتواند نیروی مؤثری در شکل دادن به احساسات و رفتار افراد باشد و به تشویش و ترس در جامعه به ویژه در مواقع عدم اطمینان یا بی ثباتی کمک کند.
۳) چرا اخبار منفی بیشتر مورد توجه قرارمی گیرند؟
عوامل متعددی وجود دارند که میتوانند در جلب توجه بیشتر اخبار منفی از سوی مردم نقش داشته باشند:
سوگیری منفی: انسانها تمایل بیشتری در توجه به اطلاعات منفی دارند، زیرا به عنوان یک تهدید بالقوه مطرح هستند و از این رو بیشتر مورد توجه قرار میگیرند.
تمایلات احساسی: افراد ممکن است از اخبار منفی برای تنظیم احساسات خود استفاده کنند، زیرا قرار گرفتن در معرض اطلاعات منفی میتواند واکنشهای احساسی قوی تری را به وجود آورده باعث ایجاد حواس پرتی موقت از سایر مشکلات شخصی یا عوامل استرس زا شود.
مقایسه اجتماعی: حمایت از اخبار منفی و تأیید آنها میتواند احساس ارزشمندی و یا برتری بیشتری را در مقایسه با دیگران به افراد بدهد.
سوگیری ناشی از تمایل به تایید باورهای خود: افراد ممکن است بیشتر به دنبال اخبار منفیای باشند که تأیید کننده باورهای آنها است، و در نتیجه منجر به تقویت حس هویت و تعلق آنها شود.
بازار گرمی و جلب مخاطب: سازمانهای رسانهای ممکن است از عناوین یا گزارشهای هیجان انگیزبرای جلب توجه و افزایش مخاطبین استفاده کنند، که میتواند به این تصور کمک کند که اخبار منفی شایعتر یا مهمتر هستند.
در نهایت، در حالی که اخبار منفی میتوانند ناراحت کننده باشند، در اغلب موارد تآمین کننده نیازهای شناختی هستند و این باعث جذابیت بیشتر آنها میشود.
۴) نقش رسانههای معاند و اخبار منفی آنها در شکلگیری انتظارات تورمی چیست؟
رسانههای منفی و اخبار منفی آنها در شکل گیری انتظارات تورمی نقشی پیچیده و چند وجهی دارند. آنها میتوانند با استفاده از روشهای زیر انتظارات تورمی را تحت تاثیر قرار دهند:
انتشار اطلاعات منفی جهت دار: اخبار منفی در مورد شرایط یا سیاستهای اقتصادی میتواند نگرانی و اضطراب عمومی را از فشارهای تورمی بالقوه افزایش دهد و منجر به افزایش انتظارات تورمی شود.
ارائه و انتشار تحلیلهای جهت دار: رسانههای منفی میتوانند رویدادهای اقتصادی را با تمرکز بر ریسکهای محتمل تورمی، چارچوب بندی کنند، و از این طریق تصورات و انتظارات عمومی از تورم را شکل دهند.
سوگیری بر اساس باورهای شخصی: مردم ممکن است به دلیل تمایل به اثبات باورهای شخصی در مورد تورم انتظاری، بیشتر به دنبال اخبار منفی بوده و به آنها توجه بیشتری داشته باشند. این میتواند انتظارات تورمی را تقویت کند.
تأثیر احساسات: اخبار منفی میتواند منجر به واکنشهای احساسی قوی مانند ترس یا اضطراب شده و از این طریق باعث افزایش عدم اطمینان و ریسک گریزی شود. این امر انتظارات تورمی را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
به طور کلی، رسانههای منفی میتوانند با تأثیرگذاری بر ادراکات و باورهای جامعه درشکلدهی انتظارات تورمی نقش داشته، و از این طریق تصمیم گیریها و سیاستگذاریهای اقتصادی و سیاسی را تحت تأثیر قرار دهند.
۵) افزایش هیجانات و جو روانی در بازارها پس از حوادث سیاسی و اجتماعی ناشی از چه عواملی است؟ تبعات این اتفاق در اقتصاد چیست؟
افزایش هیجان و نوسانات در بازارها پس از رویدادهای سیاسی و اجتماعی را میتوان به عوامل متعددی نسبت داد:
عدم قطعیت و افزایش ریسک: رویدادهای سیاسی و اجتماعی میتواند منجر به عدم اطمینان در مورد چشم انداز اقتصادی آینده شده و عامل تشدید کننده نوسانات در بازارها باشد. اصولا" سرمایه گذاران سعی میکنند اثرات بالقوه را ارزیابی کنند.
شوکهای اطلاعاتی: رویدادهای سیاسی یا اجتماعی غیرمنتظره میتوانند منجر به تغییرات سریع در انتظارات و تصمیمات سرمایه گذاری شوند و این خود نوسانات بزرگتر در قیمت داراییها و فعالیتهای بازار را در پی خوهد داشت.
عکس العملهای احساسی: رویدادهای سیاسی و اجتماعی میتوانند منجر به واکنشهای احساسی افراطی شده و از این طریق بر تصمیمات سرمایه گذاری تأثیر بگذارند و باعث تشدید نوسانات بازار شوند. مخصوصا" عکس العملهای شتابزده، ناهماهنگ و اظهار نظرهای غیر حرفهای مسئولین و دستگاههای دولتی در اینگونه موارد منجر به افزایش بیشتر التهابات و نوسانات در بازار میشود.
رویدادها و تحولات سیاسی: رویدادهای سیاسی، مانند انتخابات یا اعلام سیاستهای کلی، ممکن است منجر به تغییر در سیاستهای اقتصادی شود که تأثیرات قابل توجهی بر بازارها و اقتصاد کلان داشته باشد.
پیامدهای افزایش نوسانات بازار به دنبال رویدادهای سیاسی و اجتماعی میتواند شامل موارد زیر باشد:
افزایش ریسک: نوسانات بیشتر میتواند ریسک سرمایه گذاری را افزایش داده و پیش بینی بازده آتی را برای سرمایه گذاران دشوارتر کند.
بی ثباتی اقتصادی: افزایش نوسانات بازار میتواند با ایجاد عدم اطمینان و کاهش اعتماد به چشم انداز اقتصادی منجر به بی ثباتی اقتصادی شود.
فرار سرمایه: بی ثباتی سیاسی و اجتماعی منجر به فرار سرمایه خواهد شد، زیرا سرمایه گذاران به دنبال انتقال داراییهای خود به مکانهای امنتر هستند و این میتواند اثرات منفی بر اقتصاد داشته باشد.
عکس العملهای سیاستی: افزایش نوسانات بازار میتواند منجر به اتخاذ سیاستهای جدید از سوی دولتها یا بانکهای مرکزی شود، مانند تغییر در نرخهای بهره یا سیاستهای مالی، که طبعا" اثرات اقتصادی گسترده تری به دنبال خواهد داشت. نمونه بارزتر اینگونه عکس العملها را در بازار ارز بکرات شاهد بوده ایم. در مواقعی که قیمت ارز در بازار افزایش پیدا میکند، فارغ از اینکه این افزایش تحت تأثیر متغیرها و عوامل اقتصادی بوده و یا نتیجه رویدادها و عوامل غیر اقتصادی است و یا اینکه اصولا" چه عوامل و تصمیماتی چنین شرایطی را ایجاد کرده است، عموما" تنها عکس العملی که دیده شده است، مورد انتقاد قرار دادن بانک مرکزی به عنوان مسئول بوده و به طبع آن فشار همه جانبه برای اینکه به هر طریق ممکن قیمت ارز را در بازار کاهش دهد. به این مطلب توجه نمیشود که نرخ ارز در بازار نتیجه عملکرد بانک مرکزی نیست بلکه برآیند عملکرد دولت و کل اقتصاد کشور است. معمولا" تصمیماتی با اهداف کوتاه مدت و بدون توجه به آثار بلند مدت آن گرفته میشود، زمانی که آثارِ پیش بینی شده آن تصمیمات در نرخ تورم و یا قیمت ارز، بروز کرد بانک مرکزی به عنوان مسئول شناخته میشود. این گونه عکس العملها و تصمیمات دلیل اصلی نوسانات شدیدی است که همواره هر چند وقت یکبار در اقتصاد و بازار ارز شاهد آن بوده و متأسفانه از آنها درس گرفته نمیشود و در دولتهای مختلف همان روشها تکرار میشود.
به طور خلاصه، رویدادهای سیاسی و اجتماعی میتوانند با افزایش عدم اطمینان و نوسانات، تأثیرات قابل توجهی بر بازارها و اقتصاد کلان داشته باشند که افزایش ریسک و بی ثباتی اقتصادی بالقوه را در پی خواهد داشت.
۶) بانک مرکزی برای مدیریت بهتر انتظارات تورمی چه اقداماتی میتواند انجام دهد؟
بانک مرکزی میتواند اقدامات متعددی را برای مدیریت بهتر انتظارات تورمی انجام دهد، از جمله:
اطلاع رسانی بموقع و شفاف: بانک مرکزی میتواند با هدف تثبیت انتظارات تورمی وکاهش عدم اطمینان اطلاعات شفاف و منسجم در مورد اهداف و تصمیمات سیاستی خود ارائه دهند.
تبیین تصویری روشن از اقتصاد کلان در آینده: بانک مرکزی میتواند از طریق ارائه توضیحاتی در مورد شرایط و روند نرخهای بهره یا سایر ابزارهای سیاستی در آینده، به شکل دهی انتظارات تورمی و کاهش نوسانات در بازارهای مالی کمک کند. بانک مرکزی باید این امکان را داشته باشد که گزارشات مستقلی را در ارتباط با شرایط اقتصادی به صورت فصلی تهیه و در اختیار رسانهها قرار دهد. علاوه بر این همزمان با ارائه لایحه بودجه در مجلس گزارش مستقلی را مبنی بر اظهار نظر در مورد تعادل بین درآمدها و هزینهها و آثار احتمالی اجرای آن بر سیاست پولی، رشد نقدینگی و تورم به مجلس ارائه نماید.
تمرکز بر تقویت اعتبار و شهرت بانک مرکزی و استفاده از آن: اعتبار بانک مرکزی نزد افکار عمومی نقش مؤثری در تثبیت انتظارات تورمی و افزایش اثربخشی سیاست پولی دارد. بانک مرکزی در صورت برخورداری از مقبولیت جایگاه و اعتبار در جامعه میتواند از طریق ارائه گزارشات و تحلیلهای مناسب، از نوسانات هیجانی اقتصاد جلوگیری کرده و به حفظ ثبات اقتصادی کمک کند. نباید اجازه داد جایگاه و اعتبار بانک مرکزی برای تحقق اهداف کوتاه مدت تضعیف و خدشه دار شود. به عنوان مثال ممکن است در یک مقطع اظهار نظر بانک مرکزی در مورد نرخ ارز و یا میزان ذخائر ارزی منجر به آرامش موقت در بازار شود، ولی مسلما" نه تنها برای بلند مدت نمیتواند مؤثر باشد بلکه باعث تضعیف سرمایه اصلی بانک که همان اعتبار و مقبولیت در جامعه است خواهد شد.
ثبات سیاست: بانک مرکزی با اتخاذ سیاستهای با ثبات اقتصادی میتواند نسبت به افزایش دوره قابل پیش بینی، کاهش عدم اطمینان و تثبیت انتظارات تورمی کمک کنند. الزام بانک مرکزی به تغییرات سریع این سیاستها که عمدتا" در کمیتهها و یا ستادهایی مرکب از مسئولین ارشد و رؤسای برخی دستگاهها تصمیم گیری میشود موجبات آشفتگی و سردرگمی را در فضای اقتصادی ایجاد میکند و در ظاهر بانک مرکزی هم مسئول آن قلمداد میشود.
تحقیق و تجزیه و تحلیل در مورد تجارب سایر کشورها: بانک مرکزی میتواند از طریق بررسی و تحقیق نسبت به تجربیات سایر کشورها و تجزیه و تحلیل آنها، با درک دقیقتری نسبت به عوامل تأثیرگذار بر انتظارات تورمی، سیاستهای مناسب و مؤثر را طراحی و اتخاذ نمایند. متأسفانه نه تنها از تجربیات سایر کشورها استفاده نمیکنیم بلکه حتی به تجربیات غلط و پرهزینه گذشته خودمان هم توجه نمیکنیم. معمولا" هر دولتی از ابتدا میخواهد خودش چرخ را اختراع کند و مقامات ارشد سیاسی بی مهابا به امور تخصصی اقتصادی ورود کرده و اصرار بر اجرای نظرات خود که تکرار همان تجربیات غلط و پرهزینه گذشته است، دارند. این شیوه برخورد هزینههای زیادی را بر اقتصاد تحمیل میکند.
همکاری: بانک مرکزی میتواند از طریق همکاری با سایر سازمانهای دولتی مانند وزارت امور اقتصادی و دارایی، سازمان برنامه و بودجه و سازمان بورس و اوراق بهادار پاسخهای سیاستی هماهنگ و مناسبی را برای مدیریت انتظارات تورمی و حفظ ثبات اقتصادی ارائه کند. اظهار نظرهای متفاوت و بعضا" متضاد مسئولین دستگاههای اقتصادی به شدت بر التهابات میافزاید و باعث افزایش ریسک و انتظارات تورمی میشود.
در مجموع، مدیریت مؤثر انتظارات تورمی مستلزم ترکیبی ازشهرت و اعتبار سیاستگذار، اطلاعات شفاف و قابل دسترس برای عموم، ثبات سیاست، و پاسخهای سیاستی هماهنگ، و همچنین تحقیقات و تحلیلهای مداوم برای درک بهتر عوامل مؤثر بر انتظارات تورمی است.بازگشت
|