سیاست چگونه بر اقتصاد مسلط شد؟29 تیر 1403, 09:45. |
پرویز خوشکلامخسروشاهی / اقتصاددان -اقتصاد ایران از دردهای زیادی رنج میبرد که بسیاری از آنها به خاطر عدم درمان یا درمان نادرست، حالت مزمن به خود گرفته است.
در چنین شرایطی است که پیگیری رویکردهای زیر که سالیان درازی است از سوی صاحبنظران و علاقهمندان به توسعه کشور مطرح میشود موضوعیت یافته و امکان عملی شدن پیدا خواهد کرد: 1- پایبندی به حقوق مالکیت و امنیت آن و عدم دخالت در کسبوکارهای مردم مگر زمانی که بازار و آزادی عمل فعالیت اقتصادی مخل حق مالکیت و آزادی عمل دیگران باشد یا اینکه بازار شکست بخورد و به واقع و نه به بهانه از کارایی لازم برخوردار نباشد. آنچه محدوده این دخالت را تعیین میکند حق آزادی و قوانین و مقرراتی است که منطبق بر برآیند خواستها و ترجیحات جامعه تصویب شده باشد. 2- محدود کردن دخالت دولت در امور اقتصادی به ارائه کارا و اثربخش کالاها و خدمات عمومی بهخصوص سیاستگذاری و نظارت بر کاستیهای بازار، حمایتهای هدفمند و زماندار از فعالیتهای اقتصادی در برابر رقبای خارجی، نگهداری و توسعه کارا و اثربخش زیرساختها و زیربناها، کاستن از فقر و محرومیتهای اجتنابپذیر، فراهم کردن حد قابل قبولی از استاندارد زندگی برای افراد درگیر فقر و محرومیتهای اجتنابناپذیر و فراهم کردن زمینه بهرهمندی برابر آحاد جامعه از فرصتها. برای تحقق این خواسته، وجود دولتی مقتدر و موثر نه لزوماً بزرگ و زورگو ضروری است. 3- ایجاد یک نظام تامین اجتماعی کارآمد برای کنترل و مدیریت فقر و محرومیت. اصل بر رفع زمینهها و عوامل ایجاد فقر و محرومیت است اما همزمان برای مواجهه با فقر و محرومیتِ اجتنابناپذیر وجود یک نظام تامین اجتماعی کارا و اثربخش ضروری است. 4- حذف زمینههای فساد به جای برخورد با مظاهر فساد. برای این منظور نخست بایستی با اصلاح ساختارهای فسادآفرین، امر فساد را از متن به حاشیه راند و سپس با آن برخورد کرد. برخورد با فسادی که در متن قرار دارد عملی نیست و حتی میتواند آن را تشدید کرده و سیستمی کند./تجارت فرد بازگشت | |