صفحه اصلي > بازار پول > نقش کارکنان بانک در تحقق و رشد EPS

نقش کارکنان بانک در تحقق و رشد EPS


9 تیر 1393, 08:19.
ایران و جهان - گرماي تير ماه توام شده با گرماي برگزاري مجامع بانکها و سهامداران  بانکهاي مختلف اين روزها با مرور روزنامه رسمي بانکي که در آنها سهام دارند براي رفتن از مجمعي به مجمع ديگر برنامه ريزي مي کنند. آنها با حضور در جلسات داغ و گاه پرتنش با دستور جلسه استماع گزارش هیات مدیره، تعیین پاداش هیات مدیره، تعیین اعضاي هيات مديره، تعيين روزنامه رسمي بیشتر از هرچیزی علاقه دارند از یک چیز مطلع شوند و آن هم سودی است که بین سهامداران تقسیم می شود. آری این بحث ها این روزها نقل محافل اقتصادي ماست. 

اما محور اصلي همه حدس و گمان ها در راهروهاي بورس، چالشهاي بالا و پايين شدن ارزش سهام، فريادهاي سهامداران برخي شرکتها و لبخند برخي ديگر براي کاهش يا افزايش سود تقسيمي در يک عبارت خلاصه مي شود و آن هم عبارت EPS است.

اما اين EPS چيست که تا اين حد با اهميت است؟ چرا مديران عامل بانکها تا اين همه بر لزوم مديريت و کنترل شاخص هاي عملياتي بانک براي دستيابي به آن تاکيد دارند؟ آيا پرداختن به آن مقوله اي است سطح بالا که فقط بايد مديرعامل و مديران ارشد به آن بپردازند؟! و يا همه کارکنان بانک در دستيابي به آن نقش دارند!؟

در اين مجال کوتاه قصد داريم تا با هم به بررسي اهميت و حساسيت EPS در فرآيند مديريت پايدار يک بانک بپردازيم و تا حد امکان نقش کارکنان بانک را براي پيشبرد اين هدف مشترک بررسي کنيم.
EPS که مخفف عبارت earning per sharee است به زبان ساده سود قابل پرداخت به ازا هر سهم معني مي شود و يکي از آمارههاي مالي بسيار مهم است. EPS از تقسيم سود پس از کسر ماليات بانک، بر تعداد کل سهام، محاسبه ميشود که نشاندهنده سودي است که بانک در يک دوره مشخص به ازاي يک سهم عادي بهدست آورده است. 
چرا EPS مهم است؟
 هنگامي که صورت هاي مالي يک بانک را مطالعه کنيد با صدها عدد و جدول مواجه مي شويد که شايد درک آن براي شما به عنوان خريدار سهام آن مجموعه خيلي سخت باشد. اما آنچه که به عنوان يک شاخص مهم شما را براي خريد يا فروش سهام يک شرکت ترغيب مي کند EPS آن است تا شما علاوه بر تحليل روند سودآوري سهام آن مجموعه بتوانيد به شاخص مقايسه اي مناسبي در ميان شرکتهاي مشابه دست پيدا کنيد.
 سود منبع اصلي تأمين جريان نقد و زايش ثروت است. تعيين سطح سود که براي مقاصد تجزيه و تحليل مالي مربوط باشد يک فرآيند تحليلي پيچيده است. يکي از روش هاي استاندارد نمودن رقم سود، تبديل آن به مبلغ سود هر سهم مي باشد. اين اهميت و حساسيت EPS باعث شده است که اولاً محاسبه و گزارش EPS واقعي و پيش بيني طبق قوانين بازار سرمايه بسياري از کشورها الزامي شود، ثانياً مراجع تدوين استاندارد هاي حسابداري نيز الزامات معيني را جهت نحوه محاسبه و افشاء آن وضع نمايند.
تعديل EPS چيست؟
مديران بانکها در ابتداي سال مالي با توجه به چشم انداز فعاليتهايشانEPSS معيني را پيش بيني و اعلام ميکنند. اما در طي سال با توجه به روند فعاليت ممکن است تغيير و اصلاح EPS اعلام شده ضروري به نظر رسد، لذا براساس عملکرد شرکت EPS جديدي اعلام مي کنند که به آن تعديل EPS گفته مي شود.

آيا سهامداران همه سود را مي گيرند؟
 هر سال بانکها بخشي از سود خالص را مطابق قانون و بخشي را براساس نياز بانک نزد خود نگهداري ميکنند و مابقي را بين سهامداران تقسيم مي کنند. به مقدار سودي که بانک تقسيم مي کند و به طور نقدي به دست سهامدار مي رسد DPS يا سود تقسيمي گفته مي شود. به عبارت ديگر DPS بخشي از سود پس از کسر ماليات به ازاء هر سهم است که توسط بانک به سهام دار پرداخت مي شود.

تاثير کارکنان بانک در EPS
 فارغ از تقسيم بندي هاي رايج در سيستم بانکي، اگر کارکنان بانک را به دو دسته استرات�?يست و اجرايي تقسيم کنيم به راحتي نقش و اثرگذاري هر کدام از آنها در تحقق و يا رشد EPS قابل تشخيص و تحليل است. همانطور که در تعريف EPS گفتيم، EPS سود قابل پرداخت به ازا هر سهم است و سود نيز حاصل کسر درآمدها از هزينه هاست. بله دو شاخص مهم درآمد و هزينه که براي يک بانکدار همانند عقربه هاي قطب نما عمل مي کنند. 
در لايه استرات�?يک بانکها، معمولا هيات مديره و هيات عامل هستند که با موقعيت سنجي و تحليل دقيق بازار اقدام به تدوين راهبردها و برنامه هاي مختلف و تصميم گيري ها و جهت گيري در برابر شرايط مختلف بازار مي کنند تا بانک را در مسير سودآوري قرار دهند و در لايه اجرايي نيز کارکنان فعال در بخش هاي ستادي و شعب هستند که با اجراي دقيق آن برنامه ها مي توانند زمينه ساز موفقيت طرح ها و برنامه هاي بانک شوند. خوب فکر مي کنم مساله تا حد زيادي روشن و ساده شد. به زبان ساده براي تحقق و حتي رشد EPS بانک در هر بخش و مسئوليت و سمتي که باشيم بايد بتوانيم از هزينه هاي غيرضروري بکاهيم و بر درآمدهاي بانک بيافزاييم تا سود بيشتري عايد بانک شود. بديهي است اين سود بيشتر به هنگام تقسيم بر گروه ثابتي از سهامداران عدد بزرگتري را نمايش خواهد داد و قاعدتا دست مديران ارشد را براي اجراي برنامه هاي توسعه اي باز خواهد گذاشت.

شاخص هاي درآمدي بانکها

دو دسته عمده از درآمد بانکها عبارتند از :
1- درآمد عملياتي
 اين نوع درآمد از مابهالتفاوت نرخ سود پرداختي به سپرده گذاران و نرخ سود دريافتي از پرداخت تسهيلات بهدست ميآيد، باتوجه به وظيفه مهم بانکها (جمعآوري وجوه و توزيع آن در قالب تسهيلات)، درآمد حاصل از مابهالتفاوت نرخ سود از منابع اصلي درآمدي آنها محسوب مي شود. 

اين نوع درآمد از فعاليت اصلي و اساسي بانک که همان واسطه گري وجوه است، نشأت ميگيرد که طبيعتا در صورت تلاش کارکنان بانک ها براي جمع آوري سپرده هاي ارزان قيمت مانند افزايش منابع سپرده هاي جاري امکان افزايش درآمدهاي بانک از اين حوزه را فراهم مي شود و همچنين بازاريابي دقيق و مناسب براي ارايه تسهيلات از طريق شعب مي تواند به عنوان شاخص درآمدي سنجيده شود و البته که مديران ارشد بانک ها نيز موظف هستند با تدوين استرات�?ي هايي دقيق براي توليد محصولات جديد زمينه رشد فروش خدمات تسهيلاتي را فراهم کنند.

2- درآمدهاي کارمزدي(غيرمشاع)
 تلاش کارکنان بانک ها براي فروش خدماتي که منجر به دريافت کارمزد و ايجاد درآمدهاي غيرمشاع بانکي مي شود زمينه ساز درآمدزايي بسيار خوبي براي بانک هاست که باعث ارتقا سودآوري بانک خواهد شد. کارمزدهاي ناشي از عمليات خريد و فروش ارز، گشايش، تمديد يا ابطال اعتبارات اسنادي داخلي، کارمزد ناشي از نقل و انتقال وجوه مشتريان و... از اانواع اين منابع درآمدي هستند که ضمن ارزان بودنشان، بانک نيازي به بلوکه کردن بخشي از آن نزد بانک مرکزي ندارند ولذا به راحتي مي تواند آن درآمد را وارد چرخه درآمدزايي خود کند.

شاخص هاي کاهش هزينه در بانکها
 نقطه مقابل و کاهنده درآمد، هزينه ناميده ميشود و آن عبارت است از بهاي تمام شده خدماتي است که به منظور کسب درآمد، خرج شده باشد. اما اگر نيمه پرليوان را نگاه کنيم کاهش هزينه به نوعي خود درآمد محسوب مي شود. پس لازم است تا هر يک از ما به عنوان کارکنان نظام بانکي به دنبال راه کارهايي براي کاهش هزينه هاي بانک خود باشيم. کمک به کاهش هزينه هاي عملياتي بانک که بخش مهمي از هزينه هاي بانک را تشکيل مي دهند ابعاد مختلفي دارد که در ادامه به برخي موارد اشاره مي کنيم:

1- کاهش هزينه ها از محل ايجاد گرايش به ابزارهاي الکترونيک
 ترغيب مشتريان براي استفاده از خدمات بانکداري الکترونيک به جاي مراجعه به شعب يکي از کارهاي مهمي است که باعث مي شود هزينه هاي عملياتي بانک کاهش شديدي پيدا کند و اين مساله نيازمند توجه جدي تک تک همکاران شبکه بانکي است تا با ارايه آموزش هاي لازم به مشتريان آگاهي لازم را براي آنها ايجاد کنند.

2- کاهش هزينه هاي وصول مطالبات 
معوق شدن تسهيلات ضمن اينکه باعث عدم دريافت سود حاصل از پرداخت تسهيلات و کاهش درآمدهاي عملياتي بانک کمک مي شود منجر به ايجاد هزينه هاي ناشي بلوکه شدن بخشي از منابع بانک در نزد مشتريان و عدم امکان پرداخت تسهيلات به نفرات بعدي مي شود منابعي که بانک بابت آنها نزد بانک مرکزي سپرده قانوني ذخيره کرده است و طبيعتاً تراکم مطالبات معوق مي تواند هزينه پول را در بانک افزايش دهد. اين هزينه ها قطعا با پيگيري و کنترل کارکنان بانک قابل کاهش است.

3- کاهش هزينه هاي جاري
 هزينه هاي جاري و روزمره يک بانک که گاه محسابه آن بسيار سخت و دشوار مي شود نيز جزو شاخص هاي قابل کنترل توسط کارکنان بانک ها هستند. هزينه هايي مانند کاغذ، پرينتر، تلفن، هزينه تلف شدن وقت کارمندان 


منافع تحقق و رشد EPS براي کارکنان بانک
 خوب بر اساس توضيحات بالا ناگفته پيداست که تا چه حد نقش کارکنان بانک ها اعم از مديران ارشد تا متصديان در رسيدن به سود مطلوب مهم است اما رسيدن به اين سود براي کارمندان چه منافعي دارد در حالي که در نهايت سود بين صاحبان سهام تقسيم مي شود!
 بديهي است که کارکنان بانک بايد براي رشد اين شاخص نگاه بلند مدت و آينده نگرانه اي داشته باشند چرا که بانک با استفاده از سود انباشته است که مي تواند زمينه اجراي برنامه هاي توسعه خود را پيش بگيرد و در مسير رشد و ارتقا قرار گيرد که اين روند باعث ارتقا مادي و سازماني پرسنل خواهد شد.

EPS و مدل برنامه ريزي top down
در بانک هايي که بر مبناي EPSS حرکت مي کنند به طور روشمندي بايد تمامي شاخص هاي هزينه اي و درآمدي بانک از عدد پيش بيني شده براي EPS نشات بگيرند و در واقع نوعي مهندسي معکوس صورت مي گيرد. يعني در ابتداي سال مالي پيش بيني مي شود که بانک براي انتهاي سال خود کسب چه مقدار سودي را مد نظر دارد و سپس تمام اهداف و برنامه هاي بانک در بخش هاي هزينه اي و درآمدي با آن عدد تنظيم مي شود. پس طبيعي است که هرگونه سستي و کندي در دستيابي به اهداف عملياتي قطعا مانع از دستيابي به EPS پيش بيني شده خواهد شد.
نتيجه گيري
آنچه گفته شد به خوبي نشان مي دهد که تحقق EPSS صرفا نه يک راهبرد کلان بلکه يک هدف عمومي براي همه کارکنان يک بانک محسوب مي شود و قطعا تصميمات مديران ارشد و اقدامات مديران مياني و کارکنان بانک در رسيدن به آن موثر است. از سوي ديگر مشخص شد که رسيدن به EPS هدف، بدون تحليل و برنامه مشخص ممکن و مقدور نخواهد بود و همچنين لازم است تا همه کارکنان يک بانک با نگاهي به دو وجهه افزايش درآمدها و کاهش هزينه ها به تحقق اين هدف کمک کنند و جاي شکي هم نيست که رشد EPS صرفا منافع سهامداران را تامين نمي کند و مي تواند در دراز مدت زيرساخت رشد و توسعه بانک و کارکنانش باشد.

فرنود حسني- farnoodhasani@gmail.com

بازگشت | Web Statistics