گروه بيمه - مکاتبه مستقیم مدیر روابط عمومی بیمه مرکزی با دبیرکل سندیکای بیمه گران برای ساخت یک سریال تلویزیونی بار دیگر نگاه سنتی به مقوله روابط عمومی را در این نهاد به تصویر کشید.
چندی پیش دکتر جواد گودرزی مدیر روابط عمومی بیمه مرکزی در نگارش نامه ای با دبیرکل سندیکای بیمه گران خواستار مشارکت به صورت مساوی شرکت های بیمه، صندوق تامین خسارت های بدنی و بیمه مرکزی برای ساخت یک سریال تلویزیونی دیگر شد.
این نامه نگاری که حالا به اذعان عده ای از مدیران روابط عمومی صنعت بیمه بدون آگاهی آنها به دستور کار مدیران عامل شرکت های بیمه تبدیل شده، بار دیگر نگاه سنتی نهاد ناظر را به مقوله روابط عمومی و اتفاقا آسیب هایی که در چند وقت اخیر از این منظر متوجه رگولاتور صنعت بیمه شده را جلب کرده است.
جواد گودرزی در انشای این نامه در 12 بند جداگانه اهداف پروژه ساخت سریال 600 میلیارد ریالی را برای دبیرکل سندیکای بیمه گران تشریح کرده و در تاریخچه نامه خود به ساخت پروژه های تلویزیونی از سال 1398 تا 1401 نیز اشاره کرده و خواستار مشارکت همه بیمه گران برای آن شده است.
هرچند که ساخت سریال های تلویزیونی با پیشنهاد روابط عمومی بیمه مرکزی و مشارکت شرکت های بیمه مسبوق به سابقه است، اما ظاهرا متخصصان امروز روابط عمومی فراموش کرده اند که در عصر انفجار هوش مصنوعی و شبکه های اجتماعی، داده و تحلیل های مرتبط یکی از ارکان اصلی هزینه کرد بودجه های تبلیغاتی در بنگاه های اقتصادی محسوب می شود.
همین تفاوت رویکرد نخستین چالش ساخت سریال مشترک از سوی شرکت های بیمه با نهاد ناظر و صندوق تامین خسارت های بدنی خواهد بود.
در دنیای مدرن، روابط عمومی، تحلیل گر رفتار مخاطب، رصدگر داده ها و هماهنگ کننده استراتژی ارتباطی سازمان هاست، بنابراین جلب توجه مستقیم مدیران عامل شرکت ها بدون درگیر کردن روابط عمومی می تواند نشانه ای از رویکرد سنتی بالا به پایین بر تصمیم گیری ها ارزیابی شود، در حالی که روابط عمومی دیگر یک واحد تشریفاتی نیست.
امروزه ردیابی احساسات، پوشش و بازگشت سرمایه به کارکردهای اصلی روابط عمومی ها تبدیل شده و به همین دلیل کمپینها توسط دادهها پشتیبانی میشوند، نه فرضیات، بنابراین فهرست برنامه های تلویزیونی که در نامه آمده، بدون ارائه پیوست اثربخشی پروژه های پیشین، نشان از تصمیم گیری بدون تحلیل دارد؛ در حالی که در استانداردهای جدید روابط عمومی، هر اقدام باید پشتوانه ای از «شاخص های سنجش اثرگذاری» داشته باشد.
به همین دلیل نبود شاخص های کمی، مانند میزان دیده شدن، هزینه هزاره و نرخ یادآوری و در سطح کیفی، مانند، تغییر نگرش یا افزایش اعتماد عمومی به صنعت بیمه، هزینه کرد 600 میلیارد ریالی پیشنهادی بیمه مرکزی را بیشتر شبیه هزینه سازی برای شرکت می کند تا سرمایه گذاری در این صنعت.
نباید فراموش کنیم که جلب توجه، بدون طراحی استراتژی ارتباطی موثر و چشم انداز بلند مدت، هزینه و عوارض متعددی را به صنعت بیمه در سال های اخیر تحمیل کرده، هزینه هایی که نه تنها به افزایش حق بیمه ها انجامیده، بلکه شرکت های بیمه را نیز با مشکلات مالی مواجه کرده و طراحی چنین برنامه هایی در این وضعیت بی تاثیر نبوده است.
از سوی دیگر حضور شرکت های بیمه جنرال در کنار شرکت های تخصصی مانند بیمه های زندگی و بیمه های اتکایی، مشارکت همه گیر درچنین پروژه هایی را غیر منطقی می کند چرا که یک ناهمخوانی استراتژیک در برنامه های بازاریابی و برندینگ آنها وجود دارد؛ خصوصا اینکه به این ترکیب بیمه مرکزی و صندوق تامین خسارت های بدنی هم اضافه شود.
بنابراین بدون توجه به رویکردهای بازگشت سرمایه در پروژه ای که باید از بودجه های تبلیغاتی تغذیه کند، حالا تصمیم گیری برای مدیران را نیز دشوار خواهد کرد.
بنابراین حالا که شعار نوآوری و هوشمند سازی و نظارت های پیشینی در بیمه مرکزی طنین انداز شده، روابط عمومی بیمه مرکزی نیز باید از نگاه سنتی نامه نگاری بالا به پایین دست بردارد و با رصد رفتار مخاطبان، سنجش بازخوردها و ابزارهای نوین ارتباطی ماموریت خود مبتنی بر فرهنگ سازی را با دقت مضاعفی دنبال کند.
بی تردید با یک پروژه تلویزیونی می توان صنعت بیمه را به تصویر کشید، اما سوال مهمتر این است که این تصویر تا چه اندازه دقیق و اثربخش خواهد بود؟ در حالی که واقعیت این است که روابط عمومی نوین باید داده محور، مشارکتی و هم سو با استراتژی های بازاریابی شرکتها عمل کند.
تا زمانی که چنین تغییر پارادیمی درک و اجرا نشود، صنعت بیمه همچنان شاهد تصمیم هایی خواهد بود که به جای ارزش افزوده، منابع را در مسیری کم ثمر مصرف می کند.
در شرایط حساس اقتصادی کنونی، شرکت های بیمه باید برای تصمیم گیری منابع خود به سهام داران پاسخ گو باشند، خصوصا اینکه خط کش نظارت هم حالا با مکانیزم های نظارت پسینی و پیشینی بالای سر شرکت ها قرار گرفته، در چنین شرایطی چگونه مدیر روابط عمومی بیمه مرکزی انتظار دارد که شرکت های بیمه با یک نامه او میلیاردها تومان در اختیار برنامه پیشنهادی اش قرار دهند؟
بیمه مرکزی باید متوجه باشد که کارکرد روابط عمومی امروز دیگر در مورد تغییر ذهن مردم نیست، بلکه در مورد ارائه چیزی است که ارزش توجه در دنیای پرشتاب امروز را داشته باشد و باید دید که رسانه ملی با وجود فراگیری و همه محدودیت ها قادر به ساخت چنین تصویری هست؟