اخلاق رقابت در صنعت بیمه2 مرداد 1398, 13:47. |
اخلاق رقابت در کسب و کار و رقابت اخلاقی از چالش های مهم در اخلاق حرفهای است. تبیین نقش اخلاق حرفهای در رقابت در صنعت بیمه در شناخت سه مفهوم عمده اخلاق حرفهای، رقابت و صنعت بیمه است. مفهومسازی های مختلفی از اخلاق حرفهای ارائه شده است. مفهومی که در کتاب اخلاقحرفهای (۱۳۸۵، ص ۱۰۳) آمده است، پیشفرض مقاله حاضر است. در این مفهومسازی، اخلاق حرفهای، الگوی رفتار ارتباطی شرکت های کسب و کار و سازمان های حرفهای است که مبتنی بر رعایت حقوق عناصر محیط داخلی و خارجی باشد. مفهوم کانونی این تعریف، رعایت حقوق محیط داخلی و محیط خارجی است. بنابراین، اخلاق بیمه در درجه اول به مسئولیتپذیری شرکت های بیمه در قبال حقوق عناصر سازمانی خود برمیگردد. این عناصر صرفاً در ارکان چهارگانهبیمه یعنی بیمهگذاران، بیمهگران، نمایندگان و کارگزاران و سازمان های نظارتی منحصر نمیشود. هر شرکت بیمهگر به عنوان سازمان برخوردار از شخصیت حقوقی و نقش مؤثر در حیات اجتماعی در قبال بیمهگذاران، نمایندگان، کارگزاران، سازمان های نظارتی، رقبا، منافع ملی، همسایگان، تأمینکنندگان، شرکا، مؤسسههای مالی اعتباری، رسانههای گروهی، دولت، صاحبان گواهی و… مسئولیت اخلاقی دارد. دغدغه شرکت ها در قبال حقوق عناصر محیط یکسان نیست. به عنوان مثال، غالباً دغدغه بنگاههای کسب و کار در قبال حقوق رقبا کمتر از دغدغه آن ها در قبال حقوق مشتری است. موضوع نوشتار حاضر تبیین مفهوم اخلاق رقابت در صنعت بیمه و بیان مسئولیت های اخلاقی شرکت بیمهگر در قبال رقباست. شرکت بیمه ایران از جهات مختلفی در اخلاق بیمه جایگاه خاصی دارد و استفاده بهینه از این جایگاه میتواند فرصت های فراوانی فراروی آن قرار میدهد. اولاً تجربه و سابقه طولانی و جایگاه نمادین آن در صنعت بیمه در ایران ثانیاً دولتی ماندن آن در جریان خصوصیسازی شرکت های دولتی بیمه، ثالثاً برخورداری آن از مدیران استراتژیست میتواند مسئولیت تدوین و ترویج اخلاق بیمه در ایران را بر دوش آن قرار دهد. در اینجا، صرفاً به بحث از اخلاق رقابت بسنده میکنیم و آن محتاج طرح مقدمهای در تحلیل مفهوم رقابتپذیری در کسب و کار در عصر جهانی شدن است (فرامرز قراملکی، سازمان های اخلاقی در کسب و کار، ص ۱۹۴-۲۰۰) خاستگاه بنگاههای اقتصادی نوین تأمل در فهرست شرکت های برتر جهان به ویژه شرکت هایی که برتری خود را همیشه حفظ کردهاند و در صنعت خود در مقام های اول تا سوم قرار دارند، نکتهآموز است. این شرکت ها چه ویژگی هایی و چه خاستگاهی دارند. تحول مستمر، نوآوری و خلاقیت ویژگی عمده آن هاست. این ویژگی با خاستگاه آن ها ارتباط معناداری دارد. طرح این سؤال اهمیت دارد که چرا بنگاههای اقتصادی موفق خاستگاهها و محیطهای خاصی دارند؟ برای رسیدن به پاسخ میتوان مسئله را به صورت دیگری نیز طرح کرد: چرا افراد محیط دیگری را برای زندگی و رشد انتخاب میکنند؟ این محیط چه ویژگی هایی دارد؟ بنگاههای موفق شرکت هایی نیستند که بدون ایجاد ارزش، پول های گروهی را به یک موضع سوق دهند؛ چرا که این اساساً کسب و کار نیست بلکه نوعی دزدی است. بنگاههای موفق سهم مهمی در تولید علم و اختراع داشتهاند. چرا بنگاههای مخترع از محیطهای خاصی برخاستهاند؟ بدون تردید، بنگاههای موفق برای برخورداری از جایگاه انحصاری تلاش میکنند، اما طریق و بستر این جایگاه انحصاری چیست؟ آن را با چه ابزاری و چه فرایندی به دست میآورند؟ برخورداری از جایگاه انحصاری به صورت های مختلف قابل تصور است: جایگاه انحصاری موهبتی: شرکتی به دلیل دولتی بودن مورد حمایت دولت قرار میگیرد و در صنعت خاصی به جایگاه انحصاری میرسد و از بازار انحصاری در یک کشور برخوردار میگردد. در جامعهای که انحصار موهبتی وجود داشته باشد، شرکت ها نیز از راههای مختلف مانند رانتخواری سعی میکنند از آن نصیب ببرند. جایگاه انحصاری موهبتی: شرکتی به دلیل دولتی بودن مورد حمایت دولت قرار میگیرد و در صنعت خاصی به جایگاه انحصاری میرسد و از بازار انحصاری در یک کشور برخوردار میگردد. در جامعهای که انحصار موهبتی وجود داشته باشد، شرکت ها نیز از راههای مختلف مانند رانتخواری سعی میکنند از آن نصیب ببرند. نیروهای باوراننده یا آگاهی بخش باید به صورت آموزشی و همگانی در سطح نوع افراد و نوع مدیریت ها مدنظر قرار گیرد به نحوی که همگان بایدها و نبایدهای اخلاقی سازمانی را بدانند. فطرت آدمی همواره به سمت خوبی ها میل می نماید و آگاهی از این خوبی ها و تعیین مصادیق آن از اولویت خاصی برخوردار می باشد. در مرحله بعد نیروهای وادارنده و تشویقی در این عرصه حضور می یابند. لذا بعد از تدوین و کدگذاری، شاخص های اخلاقی هر سازمان می باید کارنامه اخلاقی داشته و کارمندانی که در این مسیر نمره خوبی کسب می نمایند مورد تشویق قرار گیرند. در مرحله آخر می باید نیروهای وادارنده یا تنبیهی آن هم به صورت حداقی مدنظر قرار گرفته شود. در خصوص سه نیروی یادشده باید توجه داشت که در بخش اول مهم ترین گزینه ها در اخلاقی کردن سازمان بوده و می بایست به صورت حداکثری بدان ها توجه شود. نکته آخر این که قوانین و مقررات مغایر با اخلاق در هر سازمانی شناسایی و حذف گردد.
جهان رقابتی جهان امروز به ویژه در عصر جهانی شدن محیط رقابتی شده است. رقابت، پویایی و تحول میآورد. در جهان رقابتی، برای برخورداری از جایگاه انحصاری باید دائم به دنبال نوآوری و توسعه بود. در ۸ سال اخیر، در میان ۵۰۰ شرکت برتر، ۷۰ شرکتی که همیشه بودهاند، بیوقفه نوآوری داشتهاند و شرکت هایی حذف شدند که تحول نداشتند. شرکت ها در جهان رقابتی از طریق رقابت به جایگاه انحصاری دست مییابند. بنابراین، کسب و کار جهانی محتاج انحصار رقابتی است و نه انحصار موهبتی. در مفهوم راهبردی بازار، میان جهانخواری، یعنی به دست آوردن سهم بازار، با کشف جهانِ جدید بازار تمایز مهمی وجود دارد. بنابراین، رقابتجهتگیری خاصی پیدا میکند. جهتگیری رقابت از به دست آوردن سهم بیشتر بازار به کشف بیشتر جهان جدید تحول مییابد. بسیاری از شرکت های ورشکسته، شرکت های سرمایهگذاری بودهاند. رمز ورشکستگی آن ها این است که به جای رقابتی کردن بنگاهها، به دلالی و خرید و فروش بنگاهها همت گماشتهاند. بنگاهها در جهان رقابتی باید رقابتپذیر باشند. رقابتگریزی به معنای تلاش در به دست آوردن جایگاه انحصاری موهبتی و نیز رقابتستیزی به معنای جنگ و تخریب برای برخورداری ظالمانه و زورگویانه از جایگاه انحصاری پاسخگو نیست، بلکه تنها راه ماندگاری در جهان رقابتی، رقابتپذیری اخلاقی است. رقابتپذیری در صنعت بیمه دشوارتر از صنعت های دیگر است، مگر آن که در توسعه بنگاههای کسب و کار تفکر جهانی را فروگذاریم. از رقابتگریزی تا رقابتپذیری سازمـان های کسب و کار از حیـث رقابت به سه گروه قابل تقسیم هستند: ۱- رقابتگریز، ۲- رقابتستیز، ۳- رقابتپذیر. سازمان های رقابتگریز در فضایی رشد میکنند که امکان رقابت وجود ندارد. دستیابی به جایگاه انحصاری موهبتی، برخورداری از بازار تضمین شده مانند بازار در وضعیت کمتر بودن عرضه از تقاضا. چنین بنگاههایی در معرض رقابت قرار نمیگیرند و در صورت رقابتی شدن محیط سعی میکنند به محیطی سوق یابند که رقابتی نباشد. بنگاههای رقابتگریز هیچ تصور روشنی از رقیب ندارند، زیرا در واقعیت خارجی با رقیبی تعامل نمیکنند تا مفهومسازی ذهنی هم از آن به دست آورند. جهانی شدن کسب و کار بزرگترین خطر و تهدید برای چنین بنگاههایی است، زیرا یکی از لوازم جهانی شدن کسب و کار، روبه رو شدن با رقبای قدرتمند است. شرکت های کسب و کار که در شرایط اقتصادی خاصی در محیط غیررقابتی تأسیس و رشد میکنند، از حیث قدرت رقابت در معرض عقبافتادگیاند و این ناتوانی مانع ورود آن ها به بازارهای جهانی میشود. بدون تردید ورود به بازارهای جهانی در گرو توانِ رقابتی است. بنگاههای رقابتستیز شرکت هایی هستند که با تصوری نارسا از رقیب او را دشمن و مانع پیشرفت خود میدانند و بخشی از هزینههای خود را صرف از میدان به در کردن رقیب و تخریب وی میکنند. توطئه، تبلیغات سوء، بدخواهی و سعی در دستیابی به اسرار رقیب و افشای آن ها نمونههایی از اقدام های خصمانهای است که بنگاههای رقیبستیز انجام میدهند. خطرناکترین مواجهه شرکت های رقیبستیز، بنگاهخواری است. مراد از بنگاهخواری هرگونه خرید شرکت های کوچک به وسیله شرکت های بزرگ نیست بلکه خرید مبتنی بر دستیابی به اطلاعات منتشرنشده شرکت ها در شرایط بحرانی آن هاست. سوق شرکت های رقیب به شرایط بحرانی و متلاشی ساختن آن ها به نحوی که ناگریز به فروش بنگاه گردند. بنگاههای رقیبستیز بزرگترین خطر در توسعه کسب و کار هستند، زیرا آن ها سبب میشوند جنگ دولت¬ها به کارزار گسترده بنگاههای کسب و کار تبدیل شود. خسارت و ویرانی چنین کارزاری بسیار بیشتر از جنگ دولت¬هاست، زیرا رابطه برد ـ باخت الگوی رفتاری بنگاههای رقیبستیز است و این رابطه تخم دشمنی، عداوت و ستیزه را آبیاری میکند. بنگاههای رقابتپذیر شرکت هایی هستند که محیط رقابتی سالم را ضامن توسعه کسب و کار میدانند. بر اساس این تلقی که رقیب همکار و شریک ما درصنعت است، رابطه برد ـ برد را الگوی عملکرد سازمانی خود با رقبا قرار میدهند. آن ها دستیابی به جایگاه انحصاری را نه در برخورداری از انحصارهای موهبتی میدانند و نه از طریق رانتخواری به آن دست مییابند، بلکه رقابت سالم را طریقِ دستیابی به جایگاه انحصاری میدانند. شرکت های رقابتپذیر با تکیه بر توان رقابتی خود و بر اساس رابطه برد ـ برد به استقبال رقبا میروند. عدهای برتری رقابتی را به توانایی سازمان در تنظیم راهبردهایی برای به کارگیری فرصت های سودآور اطلاق میکنند، به شرط آن که از طریق این راهبردها بازده سرمایهگذاری خود را به حداکثر برساند. این سخن محتاج تأمل است. پس از تعریف رقابت و این که رقبای یک سازمان چه کسان و نهادهایی هستند، به بیان راههای رقابتپذیری از جمله توانرقابتی اشاره میکنیم. رقابت چیست؟ رقبا کدام اند؟ معنای لغوی “رقابت” در زبان عربی با مفهوم پاییدن مرتبط است. رقیب کسی است که او را باید پایید و او کسی است که ما را میپاید. رقیب در مفهومسازی رایج در کسب و کار کسی است که به نحوی با ما همسرنوشت است و در تعریف رایج، رقیب کسی است که منابع مشترک با ما دارد. کسانی که محصولی مشابه محصول ما را تولید میکنند، کسانی که محصولی جایگزین محصول ما را تولید میکنند، کسانی که به راحتی میتوانند به صنعت ما بیایند و حتی تأمینکنندگان و دولت رقبای ما هستند. رقیب در تحلیل دقیقتر، کسی است که برای بقایش همان منبعی را نیاز دارد که ما به آن نیاز داریم. روش های رقابت از خود میپرسیم با رقبایی که میتوانند به راحتی وارد صنعت ما بشوند، چگونه رفتار کنیم؟ پاسخ اولیه آن است که کاری کنیم که کسی به راحتی به حد و مرز ما نیاید، یعنی به جایگاه انحصاری اکتسابی (نه موهبتی و نه تخریبی) دست یابیم. مسئله این است که چه کار کنیم تا به آن جایگاه برسیم؟ اگر رقیبجدید وارد عرصه شود، سهم بازار ما را میگیرد. به جای این که با تخریب و فشارهای غیراخلاقی مانع ورود وی به صنعت شویم و یا مانع دستیابی او به سهمی از بازار شویم، ظرفیت را در بازار بالا ببریم، به گونهای که رقیب برای ورود به بازار باید با ظرفیت بالا بیاید. از این طریق، خطرپذیری ورود به بازار بالا میرود. در این صورت بدون آن که رقیب را تخریب کنیم، او را با یک عدم مزیت روبه رو ساختهایم و این امر از راههای مختلفی قابل تحقق است. صرفهجویی اقتصادی: یکی از ابزارهای جلوگیری از ورود آسان به قلمرو صنعت ما، صرفهجویی اقتصادی حاصل از مقیاس است. صرفهجویی اقتصادی منحصر در تولید نیست، بلکه آن بستگی به استراتژی بنگاه دارد: نوآوری، بازاریابی و تولید. تمایز در محصول: ارائه محصول متمایز راه دوم برای افزایش ظرفیت بازار است. مقایسه صنعت خودرو با صنعت سیمان روشنگر این مطلب است. اگر تویوتا برای صرفهجویی اقتصادی حاصل از مقیاس نیاز به روبات نداشت، امروزه روبات وجود نداشت. حجم بالای سرمایهبری: ورود به صنعت فولاد آسان نیست، زیرا انرژی بالا، وسعت زیاد و مواد اولیه بسیار گران سبب حجم بالای سرمایهبری میشود. عدم دسترسی به کانال توزیع: اگر بنگاهی از حیث دسترسی به کانال توزیع جایگاه انحصاری داشته باشد، امکان ورود به قلمرو آن کم میشود. تولید را در محصول فیزیکی منحصر نکنیم، بلکه توزیع و بازاریابی را نیز تولید ببینیم. سرمایهگذاری کلان برای افزایش برند بنگاه، قدرت چونهزنی کانال توزیع را پایین میآورد و همین توان رقابتی را افزایش میدهد. کانال توزیع همان بخشی از اقتصاد است که توان رقابتی میآورد. بنگاههای ایرانی موفق غالباً کسانی بودند که قبلاً توزیعکننده خوبی بودند. بنابراین، گرایش به جایگاه انحصاری مولود طبیعی رقابت است. بر این اساس، رقابتپذیری اخلاقی، دستیابی بنگاه به جایگاه انحصاری به شرط پایبندی به حقوق رقباست. پایبندی به حقوق رقبا آن نیست که توان رقابتی و مزیت استراتژیک خود را افزایش ندهیم و به جایگاه انحصاری تلاش نکنیم، بلکه پایبندی به حقوق رقبا آن است که به تخریب آن ها نپردازیم. اصول رقابت اخلاقی اصل انتفاع طرفین: ایجاد رابطه برد ـ برد با رقیب و دوری از رابطه برد ـ باخت یکی از تعهدات اخلاقی است. توجه به این رابطه مواجهه بنگاه بارقیب را منصفانهتر سامان میدهد. احترام اصیل به رقبا: دوری از هرگونه توهین و خوار داشتن رقیب و احترام به او به عنوان شریک صنعت الزام اخلاقی است. در باب احترام در فصول سابق به تفصیل بحث کردهایم. اصل پرهیز از ضرررسانی: هرگونه تخریب، ضرررسانی مادی و معنوی، تهمت و شایعهسازی علیه رقیب اقدامی غیراخلاقی است. این اصل را به ویژه در رابطه سازمان با ذینفعان رقیب و در تبلیغات تجاری باید مورد توجه قرار داد. بر مبنای این اصل باید از هرگونه توافق ضدرقابتی در اموری مانند تعیین ناحیه فروش در بازار، تعیین سهم بازار معین، تعیین قیمت بالاتر از حد معمول، کاهش یا توقف تولید پرهیز کرد. تلاش در رقابتی کردن محیط: سازمان های اخلاقی از انحصارطلبی غیراخلاقی میپرهیزند. در مباحث پیشین بیان شد که انحصارهای موهبتی و یا تخریبی سبب رقابتگریزی یا رقابتستیزی بنگاه میشود. رقابتپذیری اخلاقی در گرو رقابتی کردن محیط به ویژه شفافسازی قلمرو کسب و کار است. عقد قراردادهای انحصاری با خریداران، تأمینکنندگان مشترک با رقبا، شبکه توزیع و به طورکلی اعمال قدرت بر علیه منافع رقبا، به رقابتی بودن محیط آسیب میزند. اما ایجاد و توسعه زمینههای رقابتی و افزایش ظرفیت بازار مصداقی از رقابت اخلاقی است. سوق رقابت به رفاقت: منافع ملی و توسعه کشور در گرو آن است که در بسیاری از قلمروها به ویژه در مناقصههای فرامرزی باید از توان رقبا در جهت منافع ملی بهره جست. رقابت را به رفاقت و همکاری تبدیل کرد. یکی از مواضع مهم سوق رقابت به رفاقت در تعهدات اخلاقی نسبت به مصرفکنندگان است. تبانی با رقبا در تخریب بازار و کاهش قدرت خرید غیراخلاقی است. مراد از رفاقت در اینجا تبانی نیست. تبانی غالباً به اهداف غیراخلاقی مصروف میگردد ، در حالی که رفاقت در جهت مسئولیت های اخلاقی سازمان به کار گرفته میشود. پرهیز از روابط غیراخلاقی با کارکنان بنگاه رقیب: یکی از شگردهای رقیبستیزی سوء استفاده از کارکنان شرکت رقیب است. به کارگیری آنان از طریق هدایای گران بها و رشوه به منظور نفوذ در سازمان رقیب و گرفتن اطلاعات محرمانه یا جاسوسی اطلاعاتی اقدامی ضداخلاقی است. تشویق کارکنان مؤثر رقیب، مانند کارکنان در بخش فناوری بسیار بالا، برای اعراض از رقیب و پیوستن به شرکت، مصداقی از ضرررسانی به رقیب است. برقراری روابط مالی با اشخاص ذینفوذ در شرکت های رقیب برای استفاده از آنان در جهت تخریب رقیب نیز مصداقی از رقیبستیزی است. یکی از شیوههای رایجرقیبستیزی، «مدیر دزدی» است: مدیران حرفهای رقبا را با شگردهای غیراخلاقی به شرکت خود کشاندن. رعایت حقوق رقبا در بازاریابی: پرهیز از به کار گرفتن ابزارها و شیوههای بازاریابی تهاجمی و تخریبی برای حفظ سهم بازار (دمپینگ) از اصول مهمرقابت اخلاقی است. بنگاههایی که از افزایش ظرفیت بازار و یا افزایش توان رقابتی خود ناتوان هستند، به ابزارهای تخریبی برای حفظ سهم خود از بازار توسل میجویند. ایجاد جنگ روانی علیه رقیب، به باد سخره گرفتن محصولات آن نمونههایی از رقیبستیزی اند. حفظ حریم رقبا و صیانت از اسرار آن ها: جاسوسگماری در شرکت های رقیب و به روش های متعدد درصدد تخلیه اطلاعاتی رقبا بودن و دستیابی به اطلاعات منتشرنشده رقبا برای استفاده سوء از آن¬ها از جمله در «خرید اندرونی» اقدام های غیراخلاقیاند. رازداری مهمترین شرط رقابتاخلاقی است. افشای راز رقیب برای تخریب آن ضداخلاقی است. البته افشای عملکرد ضداخلاقی رقیب مانند مالیاتگریزی و تعدی به منافع ملی مصداق رقیبستیزی نیست، به شرط آن که در چارچوب قانون انجام گیرد. حمایت معنوی از رقبا: شرایط بحرانی در مناسبات اقتصادی، امری است که گریبانگیر همه شرکت ها میشود. سوءاستفاده از شرایط بحرانی رقیب، زبان به شماتت گشادن و حوادث غیرمترقبه را فرصت برای تضعیف رقیب انگاشتن، اقدام غیراخلاقی است. حمایت معنوی از رقبا در چنین شرایطی راه جوانمردی است. مواجهه صادقانه و صریح با رقبا: روابط مبهم و مواجهه غیرصادقانه زمینههای رقابتی را از بین میبرد و به تخریب و ضرر رقبا میانجامد. پایبندی به صداقت و صراحت حاکم بر رفتارهای سازمان با همه عناصر محیط از جمله رقباست. فریب رقیب از طریق ارائه مسئله کاذب به وی از مصادیق مواجهه غیرصادقانه است. پرهیز از اقدام های تلافی جویانه غیراخلاقی: اقدام تلافیجویانه لازمه رقابت است. رقیب یا از طریق افزایش ظرفیت بازار و یا از طریق ارائه محصول متمایز، سهم شما را در بازار به مخاطره میاندازد. هر اقدام رقیب را میتوان با اقدامی تلافیجویانه پاسخ داد تا سهم بازار را از دست نداد. اقدام های تلافیجویانه و مقابله به مثل میتواند اخلاقی و یا غیراخلاقی باشد. بنگاه اخلاقی خود را مجاز به هرگونه اقدام تلافیجویانه نمیکند، بلکه اقدام خود را به ممیزی اخلاقی میسپارد. ترویج اخلاق حرفهای نزد رقبا: ترغیب رقبا به پایبندی به اصول اخلاقی در کسب و کار به سالمسازی محیط رقابتی کمک میکند. بنگاه میتواند از طریق پایبندی به اخلاق در همه شئون حرفه و نشان دادن نقش اخلاقی بودن در توان رقابتی، رقیب را به اخلاق حرفهای ترغیب کند. (شرکت پاسارگاد خط مشی اخلاقی خود در قبال رقبا را بر چنین اصولی بنا نهاده است).
جهتگیری رقابت جهتگیری رقابت در صنعت بیمه اهمیت فراوانی دارد. اصل اخلاقی آن است که جهتگیری رقابت باید نفع بیمهگذاران و حفظ حقوق مصرفکنندگان در این صنعت باشد. شرکت بیمه ایران رقابتپذیری خود را بر این اصل بنا نهاده است . سید محمد آسوده بازگشت | |