چگونه «خودسازماندهي» پس از «افزايش سرمايه» تاب آوري بيمه ها را بالا برد؟
![]()
گروه بيمه - در فضای پر ریسک اقتصاد ایران که افزایش سرمایه دیگر به تنهایی ضامن بقا و رشد شرکتهای بیمه نیست،این بنگاه ها باید با بهینهسازی ترکیب پرتفوی بیمهای و با الهام از نظریههای نوین مدیریت ریسک، چیدمان سبد بیمهای خود را از حالت تکبعدی به یک ترکیب پایدار و سودآور ارتقا دهند.
هری مارکوویتز ، اقتصاددان که به خاطر نظریه پرتفو جایزه یادبود نوبل علوم اقتصادی را برنده شد، سال ها پیش به این موضوع اشاره کرده بود.
«نظریه پرتفوی مارکویتز » تاکید می کند، بازدهی یک سبد نه فقط به بازده اجزای آن، بلکه به همبستگی میان آنها بستگی دارد. به بیان سادهتر، اگر بیمه برخی رشته ها خسارتزا باشند، افزودن رشتههایی با همبستگی پایینتر میتواند نوسانپذیری کل پرتفوی شرکت ها را کاهش داده و ثبات سودآوری ایجاد کند. قانون اعداد بزرگ نیز همین اصل را نشان میدهد که هر چه پرتفوی متنوعتر و گستردهتر باشد، پیشبینی خسارت دقیقتر و مدیریت مالی باثباتتر خواهد بود.
امروز اما شرایط اقتصادی کشور سبب شده که صنعت بیمه، بیش از هر زمان دیگری در معرض «بحران تمرکز» قرار گیرد؛ تمرکز پرتفوی بر رشتههایی که به ظاهر جریان نقدی بالایی دارند، اما در باطن با نسبت خسارت سنگین، ترازنامه شرکت را فرسوده میکنند.
رشتههایی که در سبد بیمه ای شرکتها به نقطه بلوغ و حتی اشباع رسیدهاند، رشد سریع آنها سالها پیش اتفاق افتاده، اما امروز بیشتر از آنکه آورنده سود باشند، هزینههای مدیریت خسارت و ریسکهای اجتماعی را به همراه دارند؛ رشته هایی مانند درمان و ثالث.
بنابراین یکی از معدود راهبردهای سیستمهای بزرگ که در معرض شوکهای پیشبینیناپذیر قرار دارند، «خودسازماندهی» است که البته این فرمول کلی برای پرتفوی بیمهای به عنوان یک سیستم پیچیده نیز صدق می کند. بنابراین بیمه گران هوشمند آگاه هستند که اگر در یک یا دو رشته بیش از حد تمرکز کنند، در برابر شوکهای بیرونی آسیبپذیر خواهند بود. بنابراین تنوعبخشی و بازچینی پرتفوی، نوعی خودسازماندهی هوشمند برای زیست در محیطی پرابهام است.
بنابراین بهینهسازی پرتفوی برای شرکت های بیمه نه یک انتخاب لوکس، بلکه یک ضرورت استراتژیک است تا شرکت ها را به الگویی برای سایر بیمهگران در مسیر گذار از «بیمهگر پرداختکننده خسارت» به «بیمهگر طراح امنیت اقتصادی» بدل کند.
به این ترتیب، بهینهسازی پرتفوی برای شرکت های بیمه امروز فقط یک حرکت تاکتیکی نیست، بلکه بخشی از استراتژی کلان تابآوری پادشکننده است؛ استراتژیای که نه تنها ریسکهای امروز را مدیریت میکند، بلکه سکوی پرش برای فرصتهای فردا میسازد.
به عنوان نمونه در میان شرکت های بیمه باید به بیمه پارسیان اشاره کرد که توانسته رفته رفته سهم پرتفوی ثالث را در گزارشات رسمی خود کاهش دهد. با این وضعیت اگر افزایش سرمایه ۲۱۲ درصدی را «سپر دفاعی» پارسیان در برابر بحرانها بدانیم، بازچینی پرتفوی را میتوان «شمشیر تهاجمی» آن برای فتح بازارهای جدید قلمداد کرد. تصمیمی که بر مبنای نظریههای بیمهای و مدیریتی، شرکت را از یک بازیگر صرف در جبران خسارت، به یک طراح هوشمند امنیت اقتصادی ارتقا خواهد داد.
بدون پشتوانه سرمایهای کافی، هرگونه بازچینی پرتفوی صرفاً یک جابهجایی عددی است، اما امروز پارسیان میتواند از قدرت سرمایه تازه برای ورود به رشتههای کمتر توسعهیافته مانند انرژی، حملونقل و بیمههای مسئولیت استفاده کند.
باید اذعان کرد که بازار بیمه، بهویژه در ایران، صرفاً یک میدان رقابتی ساده نیست؛ بلکه میتوان آن را با عینک نظریه بازیها تحلیل کرد. در این بازی، هر شرکت بیمه بازیکنی است که نهتنها به تصمیمات خود، بلکه به حرکتهای سایر رقبا، نهاد ناظر و حتی بیمهگذاران بزرگ وابسته است.
در چنین شرایطی، تمرکز بیش از حد بر رشتههایی مانند ثالث و درمان، شبیه انتخاب استراتژی «کوتاهمدتِ تسهیلگر فروش» است. شرکتهایی که همه بر همین رشتهها قفل شدهاند، به نوعی در یک «بازی با جمع صفر» گرفتار شدهاند؛ جایی که هر سهم بازار جدید به معنای زیان رقیب است، و همه در نهایت با حاشیه سود پایین و ریسک بالا باقی میمانند.
اما نظریه بازیها به ما میگوید که تغییر استراتژی و ورود به حوزههایی که کمتر توسعه یافتهاند، میتواند تعادل بازی را بر هم بزند. اگر بیمه پارسیان بخشی از سرمایه تقویتی خود را به سمت بیمههای زندگی، انرژی و مسئولیتهای نوین سوق دهد، نهتنها از فشار رقابتی در رشتههای سنتی فاصله میگیرد، بلکه میتواند نقش «بازیگر پیشرو» را در یک بازی تکرارشونده ایفا کند. در این صورت سایر رقبا نیز ناچار به پیروی میشوند و سطح کل صنعت تغییر خواهد کرد.
از سوی دیگر، اقتصاد مقاومتی بر کاهش وابستگی به بیرون و افزایش تابآوری در برابر شوکها تأکید دارد. وقتی بیمه پارسیان پرتفوی خود را متنوع کند و به رشتههای بلندمدت مثل بازنشستگی و زندگی توجه نشان دهد، عملاً به یک «شبکه درونی از جریان نقدی پایدار» دست پیدا میکند. این همان چیزی است که اقتصاد مقاومتی در سطح ملی توصیه میکند: ایجاد سپرهای داخلی به جای اتکای بیش از حد به عوامل خارجی.
بنابراین، بازچینی پرتفوی برای پارسیان را میتوان «حرکت استراتژیک در یک بازی تکرارشونده» دانست؛ حرکتی که هم صنعت را به سمت تعادل جدیدی میبرد و هم در سطح کلان با راهبرد تابآوری اقتصادی کشور هماهنگ است.
[/xfgiven_gallery]

