امروز: پنج شنبه، 6 دی 1403
10/9 1402


گروه چهارسوق - شغل‏‏‌های قبلی ما می‌توانند زندگی، مسیر حرفه‏‏‌ای، روابط و حتی تفکر ما نسبت به «خودِ حرفه‏‏‌ای‌مان» را شکل دهند. گاهی تجربیات دردناک در محل کار در روانمان باقی می‏‏‌مانند: مثل رئیس بدرفتاری که تلاش‌های ما را تضعیف می‏‏‌کرده، همکار نژادپرستی که شانس ما برای ترفیع گرفتن را از بین برده، تعدیل نیرویی که ناغافل اتفاق افتاده یا محیط کار سمی‏‏‌ای که در آن، همکارها ما را تحقیر می‏‏‌کردند یا کلا نادیده‏‏‌مان می‌گرفتند. 

تحقیقات نشان می‌دهد فشار ترومای احساسی ناشی از کار می‌تواند به عزت نفس و شغل فرد آسیب بزند (تروما به معنای آسیب یا ضربه روانی پس از یک سانحه عذاب‏‏‌آور است). عمق تاثیرات تروما بر نیروهای کار بسیار جدی‏‏‌تر از چیزی است که بسیاری از مردم تصور می‌کنند. تروما می‌تواند تک‌تک جنبه‏‏‌های کارآیی فرد را تحت‌تاثیر قرار دهد. کارمندی که آسیب دیده ممکن است توانایی یادگیری، فکر، مدیریت تغییر یا درک و ارتباط با دیگران را از دست بدهد.احتمال آنکه چنین فردی دچار مشکلات روحی و جسمی شود به مراتب بیشتر است. 

از جمله واکنش‌‌‌های فرد در برابر این فشارها عبارتند از مشکل تمرکز، غیبت‌‌‌های طولانی، استرس، افسردگی یا مصرف مواد مخدر که دو مورد آخر، پرهزینه‌‌‌ترین مشکلات سلامتی در محیط کار هستند. بعضی از افراد علاوه بر اینها دچار حس ترس و استیصال و علائمی مثل سردرد و حالت تهوع می‌‌‌شوند. «رایان ووگل» از مدرسه کسب و کار فاکس که تحقیقاتی در این رابطه انجام داده می‌‌‌گوید: «تروما می‌تواند تصور شما از خودتان و جهان را تغییر دهد. ممکن است در حالت عادی احساس کنید که فردی باکفایت و لایق احترام هستید اما اگر مورد بدرفتاری قرار بگیرید، احتمالا به این باور می‌‌‌رسید که آدم بی‌‌‌ارزشی هستید.» امروز، در بحبوحه یک بیماری همه‌گیر که ظاهرا هرگز تمام نخواهد شد و با توجه به افزایش نرخ جهانی استرس و افسردگی، یادگیری نحوه مدیریت ترومای احساسی و بهبودی از آسیب‌‌‌های آن یک مهارت مهم و حیاتی است.

 تروما می‌تواند تاثیرات منفی دائمی داشته باشد. با وجود این‌، کارشناسان می‌‌‌گویند که تروماها می‌توانند منجر به «رشد پس از سانحه» شوند. این یعنی فرد پس از تجربه تروما به درک بهتر و عمیق‌‌‌تری از خود، روابطش و جهانی که در آن زندگی می‌کند برسد. رشد پس از سانحه معمولا خود به خود اتفاق می‌‌‌افتد اما در عین حال، اکتسابی نیز هست و کارمندها می‌توانند آن را فرا بگیرند. کارشناسان می‌‌‌گویند دریافت مشاوره، تقویت شبکه‌‌‌های حمایتی حرفه‌‌‌ای و تمرین برگشت‌‌‌پذیری به شما کمک می‌کند درباره شغل‌‌‌های قبلی، مثبت‌‌‌تر فکر کنید و مهارت‌‌‌هایی برای مقابله با سختی‌‌‌ها و ناملایمات شغلی فرا بگیرید. از سوی دیگر، افراد تصمیم‌گیرنده در سازمان باید با تاثیرات تروما بر محیط کار آشنا شوند تا احتمال وقوع آن را کاهش داده یا در صورت وقوع به درستی نسبت به آن واکنش نشان دهند. شناسایی این تاثیرات کمک می‌کند بازدهی کارکنان افزایش و هزینه‌‌‌های درمانی آنها کاهش یابد. کارمندی که آسیب دیده، توان یادگیری ندارد، پس با کمک به او از اتلاف هزینه‌‌‌های آموزشی نیز جلوگیری می‌شود. در اینجا تجربه چند کارمند از تروما در محیط کار را مرور می‌‌‌کنیم:

 ترومای احساسی در محیط کار به چه شکل است؟

وقتی «مارگو لووت» چشم‌‌‌هایش را می‌‌‌بندد، تقریبا می‌تواند صدای تند و ناخوشایند همکارش را بشنود که از آن سوی تلفن، با ادبیات زننده‌‌‌ای او را سرزنش می‌کند. او ۲۶ سال به عنوان مسوول هماهنگی در یک شرکت امور حمل‌ونقل فعالیت می‌‌‌کرد و یکی از معدود زنان سیاه‌پوست در محل کارش بود. او می‌‌‌گوید روابط خوبی در محل کار داشته اما سعی می‌‌‌کرده از یکی از همکارها که آدم بدنامی در شرکت بوده، دوری کند. مارگو آن روز جمعه را خوب به یاد می‌‌‌آورد که آن همکار، ناغافل به او زنگ زد و بر سرش فریاد کشید: «به من گفت احمق و من را متهم کرد که باعث شده‌‌‌ام حجم کارهایش بیشتر شود.» مارگو در حالی که می‌‌‌لرزید روی صندلی‌‌‌اش نشست تا اینکه یکی از همکارها متوجه استرس او شد و تلفن را قطع کرد. او ماجرا را برای مدیرش شرح داد و شکایتی از آن فرد تنظیم کرد و تحویل منابع انسانی داد. هفته بعد وقتی مارگو به محل کار آمد، تاثیرات منفی آن تماس را هنوز حس می‌‌‌کرد. او قبلا در دوران نوجوانی مورد حمله و بدرفتاری قرار گرفته بود و حالا این اتفاق باعث شده بود احساسات مشابهی در درونش بیدار شوند. در کل مسیر محل کار، گریه کرد و وقتی هم به آنجا رسید، در دستشویی قایم شد از ترس اینکه مبادا آن همکارش را ببیند. اندکی بعد، متوجه شد که شکایتی که تحویل منابع انسانی داده بود گم شده. 

او می‌‌‌گوید: «حس کردم به من خیانت شده. اگر من همین رفتار را با او می‌‌‌کردم، قطعا شغلم را از دست می‌‌‌دادم.» او چهار ماه بعد از آن شرکت استعفا داد. جلسات تراپی را آغاز کرد که کمک بزرگی بود. و سپس، مسیر جدیدی برای خودش پیدا کرد. در واقع خود را بازآفرینی کرد.  آنچه مارگو تجربه کرد، اتفاق غیرمعمولی نیست. «ملیسا ویدرز»، استادیار مدرسه کسب‌و‌کار کک، وابسته به دانشگاه کالیفرنیای جنوبی می‌‌‌گوید افرادی که تروما در محل کار را تجربه می‌کنند، معمولا (نه همیشه)، افرادی از اقلیت‌‌‌ها یا گروه‌‌‌های به انزوا رانده شده هستند، مثل زنان و اقلیت‌‌‌های مختلف که حضور کمرنگ‌تری در محیط‌‌‌ها دارند. تروما می‌تواند تبعیض‌‌‌های سیستماتیکی  را که این کارمندها همیشه تجربه کرده‌‌‌اند تشدید کند.او در ادامه می‌‌‌گوید که آدم‌‌‌ها در این شرایط معمولا فکر می‌کنند تجربه‌‌‌هایشان، کم‌‌‌اهمیتند و ارزش پرداختن ندارند: «در چنین شرایطی، فرد دچار تردید نسبت به خود می‌شود. با خود می‌‌‌گوید شاید دارم قضیه را زیادی شخصی می‌‌‌کنم! شاید زیادی به آن اهمیت می‌‌‌دهم!» او می‌‌‌گوید این تردید، منجر به کاهش عزت نفس فرد می‌شود: «کل پروسه تبدیل می‌شود به یک چرخه معیوب. در محل کارتان احساس امنیت نمی‌‌‌کنید و می‌ترسید شغلتان را از دست بدهید. این باعث می‌شود به مرور حس کنید کارمند خوبی نیستید که منجر به افت عملکرد و افسردگی شما می‌شود. و در نهایت از شغلی که واقعا در آن مهارت داشتید، استعفا می‌‌‌دهید.» این اتفاقی است که برای «کاتالینا آرنگو» افتاد. او که اصالتا کلمبیایی است، پس از پایان تحصیلات تکمیلی در بوستون، در یک استارت‌آپ تکنولوژی مشغول به کار شد. به عنوان تنها زن لاتین تیم. 

او می‌‌‌گوید همکارهای مرد سفیدپوستش، او را به گفت‌‌‌وگوهایی که در پیام‌رسان‌ اسلک داشتند دعوت نمی‌‌‌کردند. بعضی‌ها حتی لهجه او را مسخره می‌‌‌کردند. یک بار در جایی خارج از شرکت، یکی از همکارها به او تعرض کرده بود. او به یاد می‌‌‌آورد که شب‌‌‌ها نمی‌توانست بخوابد و همیشه استرس داشت: «خیلی وحشتناک بود اما چون ویزا داشتم، باید کار می‌‌‌کردم.» او همان موقع آن شرکت را ترک کرد اما آن تجربه، همه جا همراهش بود: «مثل یک رابطه سمی است که تمام شده. اتفاقات ناخوشایند زیادی برایم افتاد اما در عین حال، خیلی چیزها یاد گرفتم. آن تجربه باعث شد آدم سرسخت‌‌‌تری شوم.»

 چطور ترومای احساسی را مدیریت کنیم و از آن بیرون بیاییم؟

روش‌های علمی و مفیدی وجود دارند که کمک می‌کنند از آسیب‌‌‌های احساسی در محیط کار عبور کنید و نکات مثبت را پیدا کنید. کارشناسان می‌‌‌گویند گام اول این است که به تروما به عنوان فرصتی برای رشد نگاه کنید. هدف این است که ببینید به چه چیزی غلبه کرده‌‌‌اید و به چه سطحی از درک رسیده‌‌‌اید، درست مثل همان کاری که کاتالینا کرد.


رایان می‌‌‌گوید: «باید بتوانید به شکلی بی‌‌‌طرفانه بگویید بله! دنیا گاهی نا‌امن است. ممکن است مورد بدرفتاری قرار بگیرم. اما ضربه‌‌‌ای که خوردم من را قدرتمندتر کرده. من یک بار از یک حادثه سخت عبور کردم و می‌توانم دوباره از آن عبور کنم.» بعضی از آدم‌‌‌ها ممکن است برای پردازش و هضم تروما نیاز به مشاوره یا درمان شناختی/رفتاری پیدا کنند. بعضی دیگر، تمرین‌‌‌های مدیتیشن یا مایندفولنس را انجام می‌دهند و نتیجه می‌‌‌گیرند. (مایندفولنس یا ذهن‌آگاهی نوعی از مدیریت ذهن است که کمک می‌کند حین انجام هر کاری، کاملا روی همان کار متمرکز شویم، از پرش ذهن به گذشته و آینده جلوگیری کنیم، کاملا به افکار خود مسلط شویم و در زمان حال باشیم.) مطالعات نشان می‌دهند که برقراری روابط و دریافت حمایت اجتماعی، یکی از کلیدهای موفقیت در این مسیر است. ملیسا پیشنهاد می‌کند در سازمان و حیطه کاری خود، شبکه‌‌‌های ارتباطی بسازید. می‌توانید ایده‌‌‌ها و نظرات خود را پیش از اجرا با آنها مطرح و اعتبارسنجی کنید.

 او می‌‌‌گوید: «باید حس کنید بخشی از یک جامعه هستید و متحدانی دارید. نیازی نیست که حتما با آنها دوست صمیمی شوید اما نیاز به مسیرهای حمایتی دارید.» طبق تحقیقات، تمرین برگشت‌‌‌پذیری نیز کمک می‌کند استرس و اثرات ترومای احساسی را بهتر مدیریت کنید (برگشت‌‌‌پذیری به معنای توانایی احیا و برگشت از شرایط بحرانی است). «جودی مایکل»، مربی حوزه مدیریت، نویسنده و روان‌‌‌درمانگر می‌‌‌گوید: «چنین موقعیت‌‌‌هایی می‌توانند موجب ایجاد درد شوند اما در عین حال، فرصتی برای تمرین و تقویت برگشت‌‌‌پذیری هستند. به این ترتیب، مهم نیست که چه چیزی به سوی شما پرتاب می‌شود چون شما یک انسان قدرتمند و نفوذ‌ناپذیر هستید.» او به مراجعانش کمک می‌کند که به تعبیر خودش، «پنج عضله تناسب روان» را تقویت کنند.

 این پنج عضله عبارتند از:
۱- توانایی ارزیابی خود. یعنی شناسایی الگوهای رفتاری و انگیزه‌‌‌ها و درک اینکه احساسات و اقدامات شما چه تاثیری بر آنها دارند.
۲- ایجاد پاسخگویی. به این منظور باید مسوولیت افکار، حس و حال و رفتارهای خود را بپذیرید.
۳- یادگیری بررسی مساله از چند زاویه مختلف و مشاهده امور از نگاه دیگران.
۴- انتخاب باورهای سودمند. می‌توانید به شرایط سخت از زوایای ‌سنجیده و فکرشده نگاه کنید.
۵- آرام‌‌‌سازی فیزیولوژیک خود با تنفس عمیق. چند مطالعه نشان داده‌‌‌اند که این حرکت ساده می‌تواند استرس را کاهش دهد.
جودی می‌‌‌گوید: «رسیدن به تناسب روان کمک می‌کند حالتان بهتر شود. از زوایای مختلف نگاه می‌‌‌کنید و متوجه می‌‌‌شوید که ریشه رفتار طرف مقابل، بیش از آنکه شما باشید، خودش است.»
منبع: Business Insider


.

ارسال نظر

نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد امنیتی: *
عکس خوانده نمی‌شود