امروز: شنبه، 3 آذر 1403
04/3 1393

ایران و جهان - دولت می‌توانست سرمایه گذاری بیشتری در حوزه های پتروشیمی و صنایع بالادستی و پایین دستی پتروشیمی انجام دهد.


بورس اوراق بهادار تهران از ابتدای امسال تا کنون در مدار نزولی حرکت کرده است. کارشناسان بر این باورند که عواملی همچون مشخص نشدن نرخ کالای گروه‌های پالایشی، خودرویی و سیمانی در کنار نبود حمایت جدی از سوی سهامداران عمده و انتظار برای به نتیجه رسیدن پرونده هسته‌ای باعث شده است تا بورس تهران گرفتار سقوط شده و روزانه زیان سهامداران خود را مشاهده کند. حیدر مستخدمین حسینی، معاون سابق وزارت اقتصاد و رییس سابق هیات مدیره بورس اوراق بهاداربه هیچ عنوان به حبابی بودن بورس اعتقادی ندارد و بر این باور است که ارزش بازار سهام از 150 میلیارد دلار به 110 میلیارد دلار کاهش یافته است.

چرا در چند وقت اخیر ارزش بورس با کاهش مواجه شد؟

مجموعه بورس بسیار برایم ارزشمند است و به عنوان یک نکته کلیدی و یک معیار خاص همیشه مورد توجه بوده است. بعد از کاهش ارزش پول ملی که هم گام با آن همه سازمان های اقتصادی تقریبا دگرگون شدند شرایط به نحوی تغییر کرد. بسیاری از بنگاه های اقتصادی کشور که وابسته به مواد اولیه بودند و یا کارهای صادراتی داشتندکه البته همه اینها به بحث ارز بستگی داشت تقریبا به بن بست رسیدند. زیرا تمام این نرخ ها تغییر پیدا کرد. دستمزد کار، چه ورودی بنگاه های اقتصادی و چه خروجی آن که صادرات باشد همگی تاثیر گذار بود.

ارزش بورس کشور قبل از کاهش ارزش پول ملی 150 میلیارد دلار بود و حداقل در حال حاضر باید ارزشی معادل همان 150 میلیارد دلار داشته باشد. اما می بینیم که اوضاع اینطورنیست و این رقم به 110 میلیارد دلار رسیده است. یعنی 40 میلیارد دلار افت داشته است و حتی هنوز برابر با قبل از کاهش ارزش پول ملی ما هم نیست.

بنابراین اگر بخواهیم بورس مان را قیمت گذاری کنیم و بايد بگوییم ارزش آن در حال حاضر تقریبا 120 میلیارد دلار است و این قیمت نسبت به قبل از کاهش ارزش پول ملی ما 30، 40 میلیارد دلار کاهش ارزش داشته است حتما باید در این شرایط هر فردی این سوال را از خود بپرسد که چرا چنین کاهش ارزشی اتفاق افتاده است.

شما امروزکالایی را که تا 2 سال پیش طبق یک عدد مشخصی می خریدید، امسال همان کالا را تقریبا چند برابر گذشته خریداری می کنید. چطور می شود که ارزش واحدهای پذیرفته شده در بورس ما قیمتش اینقدر پایین آمده باشد. قیمت محصولات بالا رفته است چطور ارزش خود کارخانه بالا نرفته است؟ لبنیات، مس، فولاد و خودرو قیمت هایشان 3 برابر افزایش پیدا کرده است آیا در این شرایط می شود قیمت خود کارخانه پایین آمده باشد!

این نکته ای است که نشان می دهد افرادی که بر این باورند، که در بورس اتفاقاتی از نوع حباب پیش آمده کاملا در اشتباه هستند. بنابراین باید تفهیم شوند و بدانند که این حرف به هیچ عنوان درست نیست. منطق بورس کشور در حقیقت این بوده که شاخص هایش بالای 90 هزار باشد. در واقع در بازار بورس ما وضعیت طبیعی، نرمال و متعادلی وجود ندارد. مطمئن باشید که مشکلی در حال حاضر وجود دارد که این اتفاقات پیش آمده است.

از نظر شما این مشکلات چه چیزهای هستند؟

اگر بخواهیم تحلیل و آسیب شناسی انجام دهیم باید عنوان کنم که بخشی از این مشکلات از طرف دولت به وجود آمده است. مثلا فرض کنید در سال گذشته برای تعیین قیمت برخی از محصولات واحدهای تولیدی شرکت های پذیرفته شده در بورس، مثل پتروشیمی ها چقدر صحبت های متناقضی صورت گرفت و یا قیمت سیمان یا قیمت خودرو که هنوز هم تعیین تکلیف نشده است و هنوز می بینیم که مدیران بنگاه های خودروسازی یه چیز می گویند و شورای رقابت چیز دیگر.

ممکن است انتظار داشته باشیم که این تناقضات اثری در شاخص بورس نداشته باشد، اما قطعا تاثیر می گذارد. بازار سرمایه یک بازاری است که سنسورش بسیار قوی است.یعنی هر حرکتی که پیرامون شما انجام می شود سنسورها به خوبی آن را دریافت می کنند. بازار سرمایه وی�?گی و خاصیت و ماهیت وجودی اش این است که سنسورهایش قوی باشد. یعنی از محیط اطراف خودشان و از هر موضوعی تاثیر بگیرند.

اینکه دولت در تعیین قیمت گذاری ها دخالت کرده است، در برخی از واحد شاخص ها اثر گذاشته است. لبنیات، سیمان، خودرو و بحث خوراک پتروشیمی ها از این دست بودند که دولت علاقه مند بوده قیمت ها در آنها افزایش پیدا نکند. اما واقعیت این است که زمانی که دستمزدها به صورت رسمی افزایش پیدا کرده اند و قیمت سرمایه های مثل برق، آب، گاز، تلفن و حمل ونقل افزایش پیدا کرده و یا بسیاری از مواد اولیه ارزبری دارند و از خارج وارد می شوند، آنوقت ما انتظار داریم که این بنگاه ها قیمت های خود را افزایش ندهند؟ البته بازارتوقع نداشت که دولت با این اوضاع برخورد کند.

طرف دیگر چه کسانی هستند؟

یک طرف دیگر خود عناصر و ارکان بازار سرمایه بود. سازمان بورس اوراق بهادار، شورای بورس و مجموعه این عوامل تصمیماتی را گرفتند که به بازار علامت دادند که این اتفاقات برای شاخص پیش بیاید. زمانیکه مردم یا شرکت ها در نیمه دوم سال گذشته برای خریدن سهم هجوم آوردند، چرا این افراد مورد سوال قرار گرفتند که به چه دلیل دارید سهام می خرید؟ از دیدگاه من این سوال یعنی خود بازدارندگی. در یک مقطع دیگر بحث جدید دیگری مطرح شد. اینکه شما نمی توانید در روز بیش از این عدد سهمتان را بفروشید و گفتند هر نفر بیشتر از 50 سهم نمی تواند بفروشد. در واقع با این کار به بازار علامت دادند که ما سهمیه بندی کرده ایم برای فروش سهم. شما اگر امروز از سهمیه تان استفاده نکنید فردا دیگر نمی توانید استفاده کنید. بنابراین با این کار به بازار علامت دادند که سهام داران مراجعه کنند و سهامشان را هر روز براساس سهمیه که تعیین شده است به فروش برسانند.

بنابراین زمانی که این اتفاق پیش آمد عرضه هم بیش تر شد. از طرف دیگر باید برای جمع آوری این سهم، خریداری هم وجود داشته باشد. این افراد زمانیکه مشاهده کردند که تصمیماتی که مسولان بازار سرمایه در جهت محدود کردن فروش گرفتند، کاملا به ضررشان است و ترسیدند. به این دلیل که بر این باور بودند که اگر ما از سهام خریداری کنیم فردا با محدودیت فروش مواجه می شویم، پس دلیلی ندارد که سهم بخریم و اگر بخریم قدرت نقدینگی سهم مان کاهش پیدا می کند.

همزمان با این اتفاقات، دولت نرخ سود بانکی را افزایش داد. افرادی که دیگر میلی به خرید سهام نداشتند، سهامشان را فروختند و پول هایشان را در سیستم بانکی گذاشتند.

آیا عوامل دیگر هم در این افت قیمت تاثیر داشتند؟

عامل دیگری که از دیدگاه من می توانست در رونق بورس تاثیر گذار باشد نوآوری ها و خلاقیت های بود که در سازمان بورس باید انجام می شد. سازمان باید شرایط و ابزارهای جدیدی فراهم می کرد تا مردم احساس می کردند که شرایط نسبت به قبل تغییراتی کرده است. باید اظهار امیدواری و اعتماد به نفس را به وجود می آوردند اما متاسفانه حتی این مورد هم شکل نگرفت.

بنابراین مجموع این عوامل باعث شد که بازار بورس کشور، شاخصش تحت تاثیر این عوامل قرار گیرد و ریزش کند و تا زمانی که این مهم اتفاق نیفتاده است ما نمی توانیم امیدوار باشیم که شاخص های بورس به جایگاه اصلی و بلقوه خود دست پیدا کنند. در کنار تمامی این عوامل، عامل سیاسی هم وجود دارد. مذاکرات 5+1 به خوبی در حال انجام است و خبرهای خوب هم به گوش می رسد اما این خبرها اثری به روی بازار سرمایه ما نگذاشت و علت آن هم این است که جهت گیری ها و علائم مثبتی را از طریق دولت، بازار به خودش ندید. در صورتی که در مورد خوراک پتروشیمی ها یک نوع بدسلیقگی و بد تصمیم گیری از طرف دولت و مجلس صورت گرفت.

تا زمانیکه قیمت مواد اولیه پتروشیمی متعلق به دولت است و خود دولت قیمتش را افزایش می دهد انتظار داریم که در بنگاه های اقتصادی قیمت های فروش را افزایش ندهند؟

برای سامان بخشیدن به این مشکلات چه راهکاری را پیشنهاد می کنید؟

اگر دولت قیمت ها را افزایش نمی داد، از طریق کاهش قیمت تمام شده محصولات پتروشیمی و صادراتی که داشت نفع زیادی نصیبش می شد. با این کار صادراتی را که در عرصه بین المللی قابلیت رقابت بیشتری داشتند به خارج می فرستادند و قاعدتا مشتریان بیشتری نیز سراغ محصولات ایرانی می آمدند. در نتیجه فروش محصولات پتروشیمی ها افزایش پیدا می کرد و درآمد شرکت های پتروشیمی بیشتر از قبل می شد. با افزایش درآمدپتروشیمی ها، درآمد دولت هم افزایش پیدا می کرد و منافع بسیار بیشتری را نصیب خودش می کرد. به این دلیل که پای مالیات به وسط می آمد. زیرا زمانیکه بنگاه اقتصادی درآمدش بالا برود در واقع مالیات بیشتری هم به دولت تعلق می گیرد.

بنابراین به جای اینکه دولت و مجلس در بدو ورود به کار، قیمت های خودشان را افزایش دهند تا یک درآمدی برای دولت ایجاد کنند، می توانستند این درآمد را در انتهای کار دریافت کنند و اجازه می دادند که شرکت های پتروشیمی هم کار خودشان را انجام دهند و سطح درآمدشان را افزایش دهند و قطعا با این کار منافع دولت بیش از این ها بود و به اعتقاد من این اشتباهی بود که دولت انجام داد.

جدا از این افزایش قیمت‌ها، دولت می‌توانست سرمایه گذاری بیشتری در حوزه های پتروشیمی و صنایع بالادستی و پایین دستی پتروشیمی انجام دهد که تا به حال هم هیچ اقدامی در این زمینه صورت نگرفته است و این یک علامت منفی در بازار و برای دولت به شمار می آید. با این کار اشتغال افزایش پیدا می کرد و بیکاری در این اوضاع کمتر می شد و از طرفی تولید ناخالص داخلی نیز افزایش پیدا می کرد.

.

ارسال نظر

نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد امنیتی: *
عکس خوانده نمی‌شود