انتظار وزیر اقتصاد در حوزه حکمرانی هوشمند در صنعت بیمه دارای ابعاد مختلفی بود و او به عنوان سکان دار اقتصاد کشور انتظار خود را از کسب و کارهای حوزه بیمه مطرح کرد. 

بهره گیری از عبارت نقشه حکمرانی توسط احسان خاندوزی به نظر می رسد تکلیفی است برای صنعت بیمه تا خود را متناسب با آن هم سو سازد.

تحلیل گران بر این باورند که «مسئله شناسی» یکی از مهم ترین مولفه های حکمرانی هوشمند در هر صنعتی است. مدرسین نظام حکمرانی معتقدند که«مسئله شناسی» بخش قابل توجهی از تدوین یک نقشه پویا و پیشرو را در هر صنعتی بر عهده دارد، چرا که «مسئله» خود نقطه آغاز فرآیند سیاست گذاری است و در مقابل، نادیده گرفتن آن می تواند سبب سایش بهره وری صنعتی مانند بیمه باشد.

اگر با همین نگرش صنعت بیمه را واکاوی کنیم به روشنی قابل احصا است که این صنعت در برخی حوزه ها از یک حکمرانی پویا و جامع کم بهره مانده، این ادعا را می توان با توجه به سهم ناچیز برخی پرتفوهای بیمه ای در بازار بیمه کشور به راحتی اثبات کرد تا جایی که اسناد بالادستی در صنعت بیمه نیز متنوع سازی و تخصصی سازی را مطالبه کرده است.

اما هرچند برآیند رفتارهای عملیاتی در صنعت مبین تمایل بنگاه های اقتصادی این حوزه به سمت پرتفوهای اجباری است که هیچ گونه لایه هایی از خلاقیت در حکمرانی در آن یافت نمی شود ، اما در این میان برخی شرکت ها با توجه به شناخت دقیق از مسائل روز و اشراف بر نقاط قوت و قابلیت های شرکتی توانسته اند، راهبردهای متناسبی را در پاسخ به مسائل مبتلا به کشور عرضه کنند.

جدیدترین آمارها از صنعت بیمه کشور نشان میدهد که سهم پرتفوی آتش سوزی تنها 3 درصد بازار بیمه با 755هزارو 691 فقره بیمه نامه است. این تعداد بیمه نامه در برابر چشم انداز سال 1405 کشور که اذعان دارد در کشور بالغ بر 29 میلیون واحد مسکونی خواهیم داشت تعداد ناچیزی است. این در حالی است که آمارهای مربوط به پرتفوی آتش سوزی در صنعت بیمه تنها شامل حال واحدهای مسکونی نیست و واحدهای صنعتی را نیز مشمول می شود.

در همین رابطه می توان فهمید که چرا بیمه پاسارگاد با یک «مسئله شناسی»دقیق اقدام به «نقطه زنی» در حوزه بیمه های آتش سوزی کرده ست.

بیمه پاسارگاد در سال های اخیر همواره تلاش کرده تا با شناخت دقیق از نقاط مسئله خیز راهکارهای منعطفی را برای پوشش ریسک در نظام حکمرانی کشور خلق کند.

طرح «بیمه مکمل بازنشستگی» بیمه پاسارگاد اثبات کرد که این شرکت در زمان تدوین و طراحی محصولات خود شناختی عمیقی از مسئله افزایش سن و بحران های احتمالی صندوق های بازنشستگی به عنوان ریسک در اقتصاد کلان کشور داشته است. به عبارت دیگر «پاسارگاد» به عنوان یک بنگاه خصوصی توانسته است یک هم راستایی استراتژیک میان ماموریت خود با نقاط آسیب پذیر در کشور باز تعریف کند.

شاید یکی از مهمترین مولفه های این شرکت نیز تفکر بلند مدت هیات اجرایی آن و هم راستایی سهام داران با این نگرش باشد، موضوعی که سبب شده این شرکت بار دیگر راهکار موثری را برای پوشش ریسک خانوارها ارائه دهد و احتمالا به الگویی دیگر در صنعت بیمه در این زمینه تبدیل شود.

طرحی که از آن به عنوان «بیمه مجتمع های مسکونی» یاد می شود. بنابراین بیمه پاسارگاد با ارائه این راهکار به مرحله ای از بلوغ رسیده که می تواند به عنوان بنگاهی پیشرو پاسخ های پویا و هوشمندانه ای را برای پوشش ریسک مسائل اقتصاد اجتماعی در کشور ارائه دهد.

هر چند که این هم راستایی استراتژیک میان طراحی راهبرد ها و قابلیت های شرکت می تواند به بازارسازی های جدید منجر شده که از جمله مزایای آن می توان به خلق ثروت برای کلیه ارکان زنجیره ارزش این شرکت منجر شود.

از سوی دیگر توسعه بازارهای بیمه ای تاثیر مستقیمی بر درآمدهای دولت خواهد داشت چراکه پرداخت مالیات و حق بیمه اتکایی اجباری مکانیزمی است که در طراحی محصولات جدید می تواند به عنوان عامل افزایش درآمد دولتی مطرح باشد.