امروز: جمعه، 7 دی 1403
09/14 1402






گروه تالار - کارشناس بازار سرمایه نوشت: تحقیقات تجربی بسیار زیادی در خصوص دلایل ناکامی کسب و کارها انجام شده است و به طور کلی می‌توان ریشه بسیاری از مشکلات کسب و کارها را نادیده گرفتن قواعد کسب و کار و اشتباهات مهلک مدیریتی دانست. حاکمیت شرکتی به عنوان قطب‌نمای یک کسب و کار منجر به ایجاد یک رویه شفاف برای هدایت شرکت خواهد شد.

مهدی محمودی، کارشناس بازار سرمایه و مشاور حوزه حاکمیت شرکتی در یادداشتی نوشت:
«امروزه با به وجود آمدن تغییرات گسترده در فضای کسب و کار ، بسیاری از افراد علاقه‌مند هستند کسب و کار شخصی خود را داشته باشند و در ابتدای امر سراغ عملیاتی کردن ایده‌های خود در بستر شرکت‌های استارتاپی می روند، در این بستر افراد دارای ایده به عنوان موسس، سرمایه‌گذاران به عنوان تامین‌کننده سرمایه و اعضای هیات مدیره که در ابتدای مسیر معمولا از موسسان انتخاب می‌شوند، نقش بسیار حیاتی در موفقیت کسب و کار دارند.

در چند سال اخیر بازار سرمایه نیز با راه‌اندازی صندوق‌های جسورانه مسیر جدیدی برای سرمایه‌گذاری در حوزه استارتاپی فراهم کرده است؛ اما دغدغه اصلی بسیاری از فعالان این حوزه، مدیریت ریسک‌های قابل پیش‌بینی و غیرقابل پیش‌بینی است که کسب و کار با آنها روبرو می شوند.
نگاهی به آمار این مدل سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه موید عدم استقبال سرمایه‌گذاران از این مدل سرمایه‌گذاری است؛ به طوری که مطابق با آمار کمتر از ۴۵۰۰ میلیارد ریال سرمایه‌گذاری در صندوق‌های جسورانه صورت پذیرفته است.

قبل از اینکه به موضوع دلایل شکست کسب و کارهای استارتاپی ورود کنیم، بهتر است به این آمار توجه داشته باشیم که مطابق با برخی از مطالعات، احتمال اینکه یک شرکت سهامی عام در ۵ سال آینده وجود نداشته باشند، حدود ۳۲ درصد است. به عبارتی از هر ۳ شرکت سهامی عام در دنیا که امروز در حال فعالیت است، یک شرکت در ۵ سال آینده وجود نخواهد داشت. هر چند آمار دقیقی از تعداد شرکت‌های سهامی عام در ایران وجود ندارد، ولی همه ما شرکت‌های سهامی (عام/خاص) زیادی را می‌شناسیم که در گذشته وجود داشته‌اند و امروز هیچ اثری از آنها نیست. تحقیقات تجربی بسیار زیادی در خصوص دلایل ناکامی کسب و کارها انجام شده است و به طور کلی می‌توان ریشه بسیاری از مشکلات کسب و کارها را نادیده گرفتن قواعد کسب و کار و اشتباهات مهلک مدیریتی دانست. هرچند بسیاری از مواقع ممکن است یک کسب و کار از ناحیه متغیرهای محیطی (خارج از حیطه افراد) تحت فشار و ریسک‌های متعدد قرار بگیرد؛ اما در یک ساختار استاندارد، انتظار این است که مدیران بتوانند با مدیریت صحیح شرایط، از بحران‌ها عبور کنند و کسب و کار ادامه حیات داشته باشد. توجه به ادامه حیات و رشد پایدار، بسیار مهم‌تر از توجه صرف به سودآوری است؛ نمونه‌های فراوانی از شرکت‌های سودآور وجود دارد که هرگز نتوانستند به رشد پایدار دست یابند و بعد از مدت کوتاهی از صحنه روزگار حذف شده‌اند، بنابراین در ادبیات شرکتی باید به پایداری کسب و کار توجه کنیم و تنها یکی از مولفه‌های پایداری، سودآوری است.

همان طور که اشاره شد بسیاری از شرکت‌های سهامی که بر اساس قوانین از قبل تعیین شده از جمله قانون تجارت، در یک ساختار مدون مشتمل بر سهامداران، مدیران و حسابرس و بازرس تشکیل می‌شوند، در ادامه کسب و کار با چالش‌های جدی مواجه می‌شوند و برخی از آنها منحل می‌شوند، بنابراین با توجه به ذات و ساختار کسب و کارهای استارتاپی، احتمال شکست و حذف آنها بسیار بیشتر از سایر شرکت‌ها است، اما سوال اصلی اینجاست که چرا کسب و کارها شکست می خورند؟ مطابق با بررسی های صورت پذیرفته، یکی از مهمترین مشکلات کسب و کارها، عدم توجه به قواعد کسب و کار و ساختار مناسب حاکمیت شرکتی است.
مبتنی بر تحقیقات صورت پذیرفته در دنیا، سیستم مناسب حاکمیت شرکتی نقش بی‌بدیل در عملکرد شرکت‌ها بازی می‌کند و عدم توجه به اصول حاکمیت شرکتی، کسب و کارها را با چالش‌های متعددی روبرو می‌کند، با توجه به اینکه هدف از این نوشتار اهمیت ساختار حاکمیت شرکتی برای کسب و کارهای استارتاپی است، در ادامه به پنج سوال در این خصوص پاسخ خواهیم داد.

سوال اول- آیا حاکمیت شرکتی برای استارتاپ‌ها اهمیت دارد؟
برای پاسخ به این سوال باید در ابتدا کارکرد حاکمیت شرکتی را در شرکت‌های استارتاپی بررسی کنیم، حاکمیت شرکتی در کسب و کارهای استارتاپی به دنبال تقسیم مناسب مسئولیت‌های کسب و کار میان سرمایه‌گذاران، موسسان و اعضای هیات مدیره، ایجاد فرهنگ توانمندسازی و اعتماد، خلق ارزش پایدار برای همه ذینفعان (موسسان، سرمایه‌گذاران، اعضای هیات مدیره، مدیران، کارکنان و مشتریان)، ایجاد شفافیت، پاسخگویی و همسو کردن فعالیت‌ها با اهداف و خواسته‌ها است. بنابراین برای دستیابی به ساختار مناسب مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی، خلق ارزش پایدار و ایجاد اعتماد و شفافیت در کسب و کارهای استارتاپی نیاز به ساختار مناسب حاکمیت شرکتی است.

سوال دوم-آیا حاکمیت شرکتی برای کسب و کارهای استارتاپی خلق ارزش به همراه دارد؟
حاکمیت شرکتی به عنوان قطب‌نمای یک کسب و کار منجر به ایجاد یک رویه شفاف برای هدایت شرکت خواهد شد. حاکمیت شرکتی مجموعه‌ای از پروسه.ها و روندهایی است که نحوه مدیریت و کنترل شرکت را مشخص می‌کند، حاکمیت شرکتی تمام جنبه‌ها و فرآیندهای تصمیم‌گیری را در درون یک شرکت تعیین می‌کند و ساختار مالکیت، ساختار سرمایه، ساختار تصمیم‌گیری و چارچوب رعایت و انطباق با قوانین و مقررات را نیز مشخص می‌کند، هدف حاکمیت شرکتی فراهم کردن چارچوب موثر مدیریت کسب و کار در راستای اهداف ذینفعان و ایجاد شفافیت و پاسخگویی در تصمیمات است که این موارد منجر به خلق ارزش برای همه ذینفعان کسب و کار خواهد شد.

سوال سوم- آیا یک رویکرد استاندارد حاکمیت شرکتی برای استارتاپ‌ها وجود دارد؟
به طور کلی سه رکن اساسی و چهار مرحله مهم در هر کسب و کار استارتاپی وجود دارد، سه رکن عبارتند از موسسان، سرمایه‌گذاران و هیات مدیره (مدیران ارشد) و چهار مرحله کسب و کار عبارت است از پیدایش؛ در حال تکامل؛ رشد و بلوغ. با توجه به تفاوت‌های بنیادی در هر مرحله، چارچوب ایستا و از قبل تعیین شده‌ای برای کسب و کارهای استارتاپی وجود ندارد و قاعدتا یک ساختار پویای حاکمیت شرکتی در هر مرحله باید به جنبه‌های مهم کسب و کار در هر مرحله توجه بیشتری داشته باشد، الگوی زیر به جنبه‌های مهم حاکمیت شرکتی در هر مرحله می‌پردازد، به عبارتی برای هدایت استارتاپ‌ها در هر مرحله از کسب و کار باید به این موارد توجه بیشتری داشته باشیم.

الگوی حاکمیت شرکتی در استارتاپ‌ها


سوال چهارم-آیا سرمایه گذاران، موسسان و هیات مدیره استارتاپ‌ها مسئولتی در قبال سیستم حاکمیت شرکتی دارند؟
به طور کلی در یک چارچوب استاندارد در ابتدای تشکیل استارتاپ، انتظار بر این است که بنیانگذاران به ایجاد فرهنگ کاری، یکپارچگی، برنامه‌ریزی مالی و شفافیت توجه داشته باشند. سرمایه‌گذاران به افق زمانی بلندمدت، خلق ارزش پایدار، ساختار حاکمیتی و محیط فعال کسب و کار توجه کنند و اعضای هیات مدیره و مدیران ارشد به ساختار کسب و کار و استقلال کاری، صراحت و شجاعت، صلاحیت و تجربه و همراستا بودن با ارزش های شرکت توجه کنند، به عبارتی برای برنامه‌ریزی و هدایت درست هر کسب و کار، خصوصا کسب و کارهای استارتاپی، نیاز به توجه تمامی ارکان مهم سرنوشت‌ساز به ابعاد، مولفه‌ها و شاخص‌های حاکمیت شرکتی از ابتدای کسب و کار است.

سوال پنجم- آیا بنچمارک استاندارد و مناسبی برای شرکتهای استارتاپی وجود دارد؟
استاندارد ایزو ۳۷۰۰۰ به عنوان اولین و تنها استاندارد حاکمیت شرکتی، بهترین بنچمارک برای ساختار حاکمیت شرکتی استارتاپ‌ها است. این استاندارد بهترین راهنما برای طراحی و پیاده‌سازی ساختار مناسب حاکمیت شرکتی در هر مدل و سایز شرکت است، این استاندارد مشتمل بر یازده اصل است که با اصل اولیه که تعیین هدف است شروع و در ادامه، به چهار اصل بنیادی شامل مدل خلق ارزش، استراتژی، پاسخگویی و نظارت می‌پردازد که جوهره‌ای برای اطمینان از این موضوع است که حکمرانی یک سازمان به صورت موثر و در راستای اهداف سازمان انجام می پذیرد، و در قسمت سوم به شش اصل توانمندساز که شامل تعامل با ذینعان، رهبری، داده‌ها و تصمیمات، راهبری ریسک‌ها، مسئولیت اجتماعی و رشد پایدار است؛ به مسئولیت‌های حکمرانی مناسب با سازمان های امروزی می پردازد. همان طور که در شکل زیر مشاهده می‌کنید، حلقه اول به عنوان اصل اولیه در این ساختار نقش بسیار مهمی دارد و در حلقه دوم به چهار اصل بنیادی و در حلقه سوم به شش اصل توانمندساز کسب و کار اشاره شده است و خروجی این یازده اصل در حلقه آخر شامل عملکرد موثر، رفتار اخلاقی و مسئولیت پذیری و پاسخ گویی بروز خواهد کرد.»

.

ارسال نظر

نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد امنیتی: *
عکس خوانده نمی‌شود